بنام خدا
مشی اصلی دولت جدید آمریکا همانگونه که تا امروز دیده شد دست خوش هیچ تغییری نشده است همان سیاستهای خصمانه و توطئه گرانه نسبت به کشورهای مستقل در حال پیگیریست تنها تفاوت آن با دولت جورج بوش در شمایل ظاهری آن است اظهار به شکستها و عذر خواهی های پیاپی در حالی صورت میگیرد که پس آن هیپگونه تغییری در جهت جبران رفتار دولت آمریکا نسبت به سایر ملتها دیده نمیشود برعکس این تظاهر و نشان دادن وجهه ای انسان دوستانه نقاب و پوششیست که سیاستمداران صهیونیست آمریکا را قادر میسازد که سیاستهای توطئه گرانه و ضد انسانی خود را بیشتر از پیش و با سرعت بیشتری پیگیری کنند .
نمونه اخیر آن سخنرانی اوباما در صحن سازمان ملل و خطابه ای مملو از کلمات و تعابیرهای زیبا و صلح جویانه بود درحالیکه هنوز چند دقیقه از ایرارد این خطابه نگذشته بود که رئیس جمهور آمریکا با ترک این مجلس در هنگام سخنرانی دکتر احمدی نژاد آن روی چهره فریبکارانه و موذیانه خود را به نمایش گذاشت .
تمام فجایع و جنایات علیه بشرییت تنها با یک عذر خواهی و اظهار ندامت پرونده ای مختومه خواهد داشت آنهم بدون هیچ گونه محاکمه ای در حالیکه مظلومی به حق خود نرسیده است جالب اینجاست که این اظهار ندامت نه تنها مایه پشیمانی دولتمردان آمریکا در اعمال توطئه گرانه و جنایتکارانه آنها نسبت به سایر ملتها نخواهد بود بلکه این دولت را محق میسازد که بیشتر از گذشته در امور کشورهای مستقل از سیاستهای آمریکا دخالت داشته باشند .
و این همان سیاست جدید و معنای همان شعار تغییر دولت صهیونیستی آمریکاست .
امیر المومنین علی علیه السلام :
"« گاهی دشمن نزدیک میشود ,تا غافلگیر کند ,پس دور اندیش باش , و حسن ظن خود را متهم کن."»
و ملتهای رنجدیده از جنایات آمریکا و کشورهای اروپایی حامی آن باید به پشتوانه همین یک عذر خواهی مرگ عزیزانشان به بد ترین وجه از دست دادن کودکان و زنان بیگناه و خرابی خانه و کاشانه شان را به فراموشی بسپرند و این اقدام آمریکا را آنچنان از سر حسن نیت بدانند که از این پس آنانرا در دخالت در امور داخلی کشور خود محق و صاحب الامر بدانند .
آیا ملتی که این میزان ظلم و جنایت علیه خود را فراموش کند و گوش و چشم و دل را مسخ دستورات و اعمال توطئه گرانه دولتمردان صهیونیست غرب بسازد بویی از عقل سالم و شخصیت و شرافت برده است ؟
موارد زیر تنها نقش دولت آمریکا در جنگ تحمیلی هشت ساله است که با یک عذر خواهی ملت ایران باید آنرا به فراموشی بسپارند و صدام عامل غرب علیه ایران باید تا قبل از پایان دادگاه اعدام میشد تا نامی از حقوق از دست رفته و مظلومیت ملت ایران در برابر جنایات 32 کشور جهان برده نشود .
دختر 22 ساله سردشتی قربانی بمبهای شیمیایی اهدایی غرب به صدام
- سپتامبر 1980 آغاز حمله عراق به ایران و شروع جنگ بین دو کشور.
- فوریه 1982 رئیس جمهور آمریکا ریگان عراق را از لیست کشورهای تروریستی علیرغم مخالفت کنگره آمریکا خارج کرد.
- در دسامبر 1982 شصت هلی کوپتر تدافعی Hughes Aircraft از طرف آمریکا به عراق فرستاده شد.
- 1988-1982 وزارت دفاع آمریکا اطلاعات و مشخصات دیپلمات های ایرانی و برنامه های تدوین شده برای حمله به ایران، با ذکر نقاط حساس برای بمباران نقاط مختلف ایران را به طور دائم دراختیار دولت عراق قرار می داد.
- نوامبر 1983 آمریکا در بیانیه ای اعلام کرد که "دولت آمریکا آنچه لازم است انجام می دهد تا عراق در جنگ با ایران مغلوب نشود".
- اکتبر 1983 کابینه ریگان به اردن؛ عربستان سعودی، کویت و مصر اجازه داد تا سلاح های آمریکایی مثل هویزر، هلی کوپتر خیکی و بمب افکن به عراق بفرستند، که این عمل خلاف قانون بین المللی کنترل سلاح های صادراتی بود.
- نوامبر 1983 شعبه بانک ایتالیایی ادل لاوروEDL LAVERO در آتلانتا مخفیانه وامی به مبلغ پنج میلیون دلار به عراق داد تا با آن وسایل لازم برای تهیه موشک های دوربرد، سلاح های هسته ای و شیمیایی خریداری کند.
-نوامبر 1983 جورج شولتزگزارش می دهد که عراق هر روزه از سلاح های شیمیایی علیه ایران استفاده می کند.
- دونالد رامسفلد دسامبر 1983 با صدام ملاقات کرده و مراتب دوستی آمریکا و پشتیبانی از عراق و ارسال سلاح های جنگی علیه ایران را تضمین می کند.
- جولای 1984، سازمان سیاکمک های فنی جهت به کار بردن گازشیمیاییMUSTARDرا به عراق ارائه می دهد.
- ژانویه 1986 وزارت دفاع آمریکا تایید می کند که ارسال تکنولوژی DUAL – USFکه شامل انواع کامیون های سنگین، کامپیوتر، آمبولانس و دیگر تکنولوژی های لازم برای استفاده در جنگ را در اختیار عراق قرار داده است.
- مارچ 1986 آمریکا وانگلیس بیانیه سازمان ملل را در جهت عدم استفاده عراق ازسلاح های شیمیایی در جنگ با ایران را وتو کرده و دست رژیم صدام را برای نابودی کردها، ایرانیان و دیگر مخالفین خود با سلاح های شیمیایی باز می گذارد.
- می 1986 وزارت بازرگانی آمریکا با ارسال هفتاد نفر متخصص سلاح های شیمیایی به عراق کاربرد بیشتر سلاح های شیمیایی در جنگ را تقویت می کند.
قابل توجه این است که ماده شیمیایی ANTRAXکه بعدها کاربرد آن حتی در آمریکا توسط گروه های نژادپرست آمریکایی، هر روزه اخبار این کشور و دنیا را تحت الشعاع قرار داده بود، بین سالهای 1986-1985 به میزان بسیار زیاد توسط آمریکا به عراق فرستاده می شود.
- می 1986 وزارت بازرگانی آمریکا ارسال ماده شیمیایی BOTULIN POISION به عراق را مورد تایید قرار می دهد.
- دسامبر 1987 صدام سلاح های شیمیایی علیه مخالفین کرد را به مرحله اجرا در می آورد.
- در فوریه 1988 صدام رسماً با کردهای مخالف وارد جنگ شده و با استفاده از سلاح های شیمیایی باعث نابودی 100000 نفر شهروند غیرمسلح و 1200 دهکده کردنشین می شود.
- آپریل 1988 وزارت بازرگانی آمریکا صادرات گاز MUSTARDبه عراق را رسماً تایید می کند.
- طی آپریل تا آگوست 1988 چهار حمله بزرگ به ایران می شود که در آخرین حمله حدود 65000 ایرانی کشته می شوند که اکثر کشته شدگان در اثر استفاده از گازهای سمی جان باخته بودند.
- آگوست 1988 آتش بس بین ایران و عراق اعلام می گردد.
- پنج روز پس از امضاء قرارداد آتش بس رژیم صدام با استفاده از سلاح های شیمیایی به شمال عراق حمله کرده و به کشتار فجیعی از کردها دست می زند.
- سپتامبر 1988 رسماً مقدار بیشتری سلاح شیمیایی ANTHRAXوBOTULINUMبه عراق فرستاده می شود.
و در همین ماه ریچادر مورفی معاون وزارت خارجه روابط دوستانه بین عراق و آمریکا را به نفع منافع سیاسی و اقتصادی آمریکا اعلام می کند.
- دسامبر 1988 مبلغ 105 میلیون دلار مواد شیمیایی توسط کمپانیDOWCHEMICAL به عراق فروخته می شود.
- جولای سال 1990 سفیر آمریکا در عراق با صدام ملاقات می کند و به او اطمینان می دهد که پرزیدنت بوش خواهان "روابط بهتر و عمیق تر" با عراق است.
- آگوست 1990 رژیم صدام کویت را اشغال می کند.
- جولای 1991 روزنامهFINANCIAL TIMES لندن نوشت کهCIA تولید و ارسال گاز سیانور به عراق در سال های 80 را با کمک فنی کمپانی سینمایی فلوریدا انجام داده که این گاز به مقدار وسیع در جنگ علیه ایرانیان به کار برده شده است.
- آگوست 1991 رئیس شعبه بانک ایتالیایی آتلانتا برای ارسال وام به عراق جهت تهیه سلاح های جنگی محاکمه و محکوم به 347 فقره کار غیرقانونی می گردد، ولی آمریکا او را متهم کرده و خود را بی تقصیر معرفی می کند.
- جون 1992 در برنامه ازTED KOPPEL، ABC گفته می شود که "کابینه بوش به مقدار وسیع رژیم صدام را از نظر مالی، کمک های فنی و تهیه اسلحه های جنگی مورد حمایت قرار داده است. "
- جولای 1994 HENRY GONZALES نماینده تگزاس، در مقابل کنگره اعتراف می کند که کابینه بوش با ارسال کمک های مالی و سلاح های شیمیایی، کمک های تکنیکی و وسایل جنگی و تدافعی به عراق، رژیم صدام را حمایت کرده است و احتمال دارد که این وسایل و سلاح های شیمیایی در جنگ خلیج علیه نیروهای آمریکایی استفاده شده باشد. در آگوست 1994سناتور RIEGLE از میشیگان درمقابل سنا اعتراف به ارسال محموله های جنگی و تدافعی وسلاح های شیمیایی به عراق می کند و می گوید بیماری سربازان آمریکایی در جنگ خلیج موسوم بهGULF WAR SYNDROME می تواند ناشی از استفاده عراق از این سلاح های شیمیایی باشد.
- بالاخره در آگوست 2002 کلنل WALTER LANGمامور اطلاعاتی وزارت دفاع دریک مصاحبه باNEW YORK TIMESمی گوید "استفاده از سلاح های شیمیایی مسئله ما نبود ما فقط می خواستیم که ایران در جنگ پیروز نشود".
حقیقتا کسانیکه حسن نیت دولت آمریکا را در ایجاد دموکراسی در ایران و سایر ملتها باور دارند چه کسانی میتوانند باشد ؟ کودکان یتیم سال 66 سردشت امروز جوانانی هستند که توان نفس کشیدن ندارند چرا که بمبهای شیمیایی اهدایی آمریکا و اروپا مرگ تدریجی همراه با دردی وصف ناشدنی برای آنها به ارمغان آورده است و همه اینها با یک عذر خواهی قابل چشم پوشیست .
بنام خدا
هنگامیکه گرد زمان بر وقایع و حوادث تاریخ مینشیند به خودی خود از اهمیت و حساسیت آنها کاسته میشود , تکرار و مجددا تکرار باعث عادت و بی تفاوتی خواهد بود . چه بسیار حوادث تلخ و شیرین درتاریخ یک کشور که با گذشت زمان دیگر آن تلخی و شیرینی اولیه را به همراه ندارند .دهشتبار ترین جنایات علیه یک ملت با وجود بی نظیر بودن آن در تاریخ ملتها با مرور زمان به فراموشی سپرده میشوند .
اما از بین ایام و روزهای تاریخی کشورمان ایران, روزیست که نه اتمام یک واقعه و خبر بلکه آغاز یک قیام جهانی علیه شقی ترین و فاسد ترین رژیمهای عالم است . امام خمینی که سلام خدا بر او باد در آن جمعه واپسین ماه مبارک رمضان این روز را روز جهانی قدس اعلام نکردند که سالها بعد به عنوان روزی صرفا تاریخی و هشدار دهنده از آن یاد شود بلکه ایشان طبق عین سخنانشان« "روز قدس که همجوار شب قدر است لازم است که در بین مسلمانان احیا شود و مبدأ بیدارى و هوشیارى آنان باشد".) این روز را به عنوان مبدا و مقدمه ای جهت مبارزه با رژیم صهیونیستی اعلام کردند .
اما آنچه که اکنون از بزرگداشت این روز برداشت میشود صرفا روزی که به احترام نامگذاری امام از آن تجلیل میشود وآغاز وپایان تبلیغات علیه جنایات اسرائیل جعلی در حق مردم فلسطین و مردم دنیاست.
در حالی این روز را با شرکت در تجمعات و راهپیماییها یاد آور میشویم که فلسفه چونین روزی تنها مجلس ختم برای مبارزه و صهیونیسم ستیزی نیست بلکه یادآوری حادثه ایست که نه در گذشته بلکه درآینده به وقوع خواهد پیوست و آن نابودی کامل رژیم صهیونیستی تا زمانیکه به فرمایش امام خمینی :«" تا آن وقتى که یک نفر یهودى در آنجا هست باید بایستند و کار را تمام کنند"» بزرگداشت روز قدس تجلیل و یاد آوری اولین روز قدس و اعلام تاریخی امام خمینی نیست بلکه بزرگداشت «روز قدس» مژده روز «فتح قدس » است که باید با عمل و نه صرفا با شعار در موجودیت آن روز موثر باشیم .
بنام خدا
نقش دولت انگلیس در روزهای اخیر در ایجاد آشوب و ناامنی در کشورمان و همچنین اقدام بی سابقه این دولت در مصادره 1 میلیارد پوند از اموال ملت ایران در بانکهای انگلیس در روزهای اخیر نمودی از دشمنی ناشی از سیاستهای استعماری این دولت استعماریست است .
غارت نفت و ثروت، ایجاد قحطی که موجب مرگ میلیونها ایرانی در دوران پهلوییها شد ، انعقاد قرار دادهای ننگین با دخالت مستقیم دولت انگلیس که به موجبات آنها بخشهای زیادی از خاک ایران بدون درگیری تقدیم بیگانگان شد و بسیاری دیگر از این دست همه گی بیانگر قصه پر غصه دخالت این دولت در ایران است که متاسفانه در دوران بعد از انقلاب اسلامی برای آگاهی نسل جدید و نسلهای آینده اطلاع رسانی شایسته ای در این باره نشد همچنانکه در وقایع اخیر و دخالت آشکار این دولت در آشوبهای پس از انتخابات به تازگی از فعالیتهای ضد ایرانی انگلیس در کشور نامی برده شده در حالیکه با هشدار و یاد آوری اقدامات استعماری و دخالتهای این دولت در امور داخلی ایرانیان پیشگیری از حوادث اخیر به سادگی ممکن بود.
- حمایت مادی و معنوی انگلیس از فرقه ضاله و حزب منحرف بهائیت
- دخالت انگلیس در قضایای هسته ای ایران
- حمایت انگلیس از سازمان تروریستی منافقین وخارج کردن گروهک منافقین از لیست گروههای تروریستی توسط اتحادیه اروپا با تعزیه گردانی دولت انگلیس
بنام خدا
«آشنایان ره عشق گرم خون بخورند
ناکسم گر به شکایت سوی بیگانه روم»
هنگامیکه ستارخان به دفاع از حقوق ملی ایران در آذربایجان برخاست و پس از کشته های بسیار تنها با چند چریک از یاران خود باقی مانده بود از سفارت روسیه پیکی نزد ستارخان عازم شد که روسیه این امکان را برای شما فراهم میاورد که برای حفظ جان خود پرچم روس را بالای دست بگیرید تا از نیروهای حکومتی آسیبی به شما و یارانتان نرسد . ستارخان این سردار بزرگ ایرانی خطاب به پیک روسیه میگوید :
"«هفت دولت باید زیرپرچم ایران قرار گیرد "» .
از آنجاکه سالهای سال دولتهای انگلیس و روسیه در ایران در حال رقابت بر سر چنگ اندازی به منابع و ثروتهای ایران بودند و هر یک میکوشیدند تا از طریق مردم فریبی اعتماد ایرانیان را به خود جلب کنند هنگامیکه حکم اعدام شیخ فضل الله نوری اعلام شد کارداران روسیه در ایران نزد شیخ آمدند و از ایشان در خواست کردند که اجازه دهد چند محافظ روسی اطراف منزل شیخ نگهبانی دهند و همچنین دربالای در منزل ,پرچم روسیه برای در امان ماندن ایشان نصب شود. شیخ شهید بعد از شنیدن این پیشنهاد خطاب به کاردار روسیه گفت:
"«کسیکه محاسن خود را در راه اسلام و خدمت به مردم سفید کرده است ننگ زیر بیرق بیگانه رفتن را نمیپذیرد »."
و فردای همان روز شیخ در میدان شهر به دار آویخته شد .
حال منش و گفتار این مردان بزرگ را با گفتار و رفتار مدعیان وطن دوستی که داعیه ریاست بر این کشور را دارند مقایسه کنیم .
مدعیانیکه برای رسیدن به مقاصد خود از بیگانه ای استمداد کمک دارند که در حق ایران و ایرانی کمال اعمال غیر انسانی را بکار برده است .
شبکه B.B.C فارسی دولت انگلیس ,که یک ماه مانده به آغاز تبلیغات ریاست جمهوری ایران آغاز بکار میکند , با ادعای بی طرفی و مستقل بودن از هر جریان سیاسی سعی در آشوب و ایجاد فتنه در کشوری میکند که سالهاست دست خود را از منابع آن کوتاه میبیند .
این شبکه استحماری در حالی ادعای مستقل بودن میکند که اولا بودجه آن بطور مستقیم از طریق وزارت خارجه انگلیس تامیین میشود ثانیا همه مدیران ارشد این شبکه و خبرگزاری بدون استثنا از طریق ملکه انگلیس انتخاب و منصوب میشوند همان ملکه ای که تنها یکی از موضع گیریهای آشکار وی در حق اسلام و مسلمانان اعطای نشان شوالیه افتخار به سلمان رشدی ملعون است .
شبکه B.B.C که برای بسیاری از کشورهایی که در سیاستهای خود مشی ضد استعماری را در پیش گرفته اند به زبانهای رایج آنها شبکه های رادیویی و تلویزیونی ایجاد کرده است تا از این طریق افکار عامه مردم را با تبلیغات مسموم خود از حکومتها و نظامهای ملیشان جدا و نسبت به سیاستهای استعماری و لائیک غرب نزدیک کند .
اما مدیران شبکه و خبرگزاری بی.بی سی فارسی چه کسانی هستند ؟
یک نگاه گذارا به هویت این مدیران چهره کریه این شبکه جاسوسی را برملا میکند بخش فارسی این شبکه از آغاز تولد خود تا به اکنون توسط مدیرانی از فرقه ضاله بهائیت سرپرستی شده اند. فرقه بهائیت که از غیر انسانی ترین فرقه ها و از مددکاران صهیونیسم و رژیم جعلی اسرائیل است قبله این فرقه و بیت العدل آن در اسرائیل جعلیست و هر ساله سران رژیم صهیونیستی طی مراسمهایی مراتب سپاسگزاری خود را از سران این فرقه به دلیل حمایتهای مالی و سیاسی و تروریستی از رژیم جعلی اعلام میکنند.
اولین مدیر و گوینده بخش فارسی بی. بی. سی که بصورت رادیویی در 29 دسامبر 1940/ 8 دیماه 1319 آغاز بکار کرد ، «حسن موقر بالیوزی بوشهری» از سران فرقه بهائیت است .
"حسن موقر بالیوزی بوشهری " از اعضای خاندان افنان (خویشان علی محمد باب)، است که به عنوان یکی از سران فرقه بهائی و از کارگزاران مؤثر انگلیس در ایران بود. حسن بالیوزی در سال های 1937 -1960 میلادی ریاست محفل ملّی روحانی بهائیان بریتانیا را به دست گرفت. در سال 1957 شوقی افندی (رهبر بهائیان) بالیوزی را به عنوان یکی از ایادی امرالله منصوب کرد. او سازمان دهنده کنفرانس معروف بهائیان است که در سال 1342 در لندن برگزار شد و اعتراض شدید امام خمینی را برانگیخت.
و اکنون مدعیان وطن دوستی درد دلها و شکایتهای خود را از ایران و ایرانی نزد کسانی میبرند که در مذهب و عقیده جزو ضد انسانی ترین عقاید (http://brightmind.blogfa.com/post-89.aspx )و برای دولتی نوکری میکنند که در تاراج نفت ایران و دست داشتن به هولوکاست واقعی درایران و مرگ میلیونها نفر از هموطنانشان به دلیل قحطی که مسبب آن دولت انگلیس بوده است سهمی به سزا داشته اند.
آیا مدعیان میهن دوستی که از اهل بیت سلام الله علیها تنها رنگ و ظاهر میشناسند این سخن مولا علی علیه السلام را نشنیده اند که فرمود:
«" کسی که از نیاز خود نزد کافری شکوه کند , گویی از خدا شکوه کرده است"»
بنام خدا
در خلال سالهای جنگ تحمیلی کشورمان سریال غنی وپرباری ساخته شد با عنوان« سربداران »
سربداران سرگذشت و وصف حال مردم ایران در زمان حمله مغول وسستی دستگاه حکومت و خود باختگی و ضعف ایرانیان در برابر اشغالگران مغول و در مقابل شجاعت بر خواسته ازاعتقادات دینی عده ای قلیل , تا سر حد مرگ بود .
هر چند که این سریال تنها برشی کوچک از وضع سیاسی و اجتماعی ایران در زمان اشغال بود اما همین قطعه کوچک در هر دورانی بارها و بارها تکرار شده است و تنها شخصیتها تغییر نام و شکل داده اند .
شخصیت بارز این سریال به نام «قاضی شارح» نمونه ای ایست که از آن در هر زمان و دوره ای از تاریخ ایران به تعداد زیاد تکثیر یافته و امثال همین شخصیت بودند که طعم ذلت اشغال و تحت حکومت بیگانه قرار گرفتن را به کام ایرانیان بیش از پیش چشاندند .
اما «قاضی شارح» که بود ؟
"شارح" یک عالم دینی و یک سخنورماهر و قاضی القضات بود. عالم دینی که از دین در جهت تحت اشغال در آوردن ایران بدست مغولها استفاده کرد شارح در جمع مردم چنان ادیبانه و با چاشنی کردن چند حدیث و روایت سخن میگفت و با ابزار سخنوری خود چنان ایرانیان را در برابر قتل و غارت و تجاوز مغول رام میکرد که حتی بسیاری از مردم رای و نظر او را عین دین و دستور شرع به حساب میاوردند .
سرداران مغول هر جا که با مخالفت ایرانیان در برابر تاراج و ویرانی اموال و کاشانه شان روبرو میشدند این شخصیت را در برابر مردم ایران علم میکردند و او نیز آنچنان با لطافت و شیرینی سخن خود مردم را به آرامش و تمکین در برابر متجاوزان دعوت میکرد که هر سخنی و رایی غیر از رای او خلاف شرع به حساب میامد.
گرچه مغول با ورود به ایران و آشنایی با فرهنگ و آیین ایرانیان پس از مدتی در این فرهنگ هضم و برخی از آنان به اسلام گرویدند اما ویرانی که ایران در زمان حمله مغول متحمل آن شد و همچنین از بین رفتن مراکز علمی چون کتابخانه ها ی عظیم و معروف و حتی کشتار دانشمندان ایرانی و حبس و تبعید آنان در تاریخ ایران کمتر نظیر و مانندی دارد .
قاضی شارح مردم را در برابر اشغالگر در حالی به آرامش فرامیخواند که یکی از سرداران مغول هنگامیکه از وی میپرسند چرا پس از ویرانی بسیاری از ابنیه با شکوه و اماکن علمی و معروف ایران, از نابودی چند بنا خود داری میکند پاسخ میدهد :
«" این چند بنای اندک را ویران نمیکنم تا ایرانیان قرنها بعد بدانند ایران چه بود و مغول با ایران چه کرد ."»
قاضی شارح رضای خدا را در رضای سلطان مغول میداند و استدلال او این است که از آنجاکه رضای خدا در جلوگیری از خونریزیست بنابراین باید در برابر متجاوز سکوت کرد تا خونی جاری نشود .
اما تاریخ و سالها عقب ماندگی و تاراج ثروت و از بین رفتن مراکز علمی و .... شاهدیست بر درستی این استدلال خائنانه .
اما قاضی شارح تنها متعلق به دوران مغول نیست بلکه نمونه های اصیل قاضی شارح بخصوص در دوران حاضر در حال تکثیر و قدرت گرفتن هستند .قاضی شارح امروز آنچنان از بیگانه حمایت میکند که باید شک کرد شارح امروز اصل است یا شارح دوران مغول ؟ شارح امروز اعلام میکند :
"« چرا مدام میگویید اسرائیل در حال فروپاشیست ؟ چرا میگویید دولت آمریکا در حال نابودیست ؟"»
گویا قاضی شارح امروز 30 سال تهدید و تحریم و عملیاتهای متعدد تروریستی در حق مردم خویش را از یاد برده است.
شارح امروز بیشتر از آنکه از ایران و حق ایرانی سخن بگوید مدافع حق دزدان صهیونیست و آدمکشان نژاد پرست است .قاضی القضات امروز مثل نمونه دوران مغول خود هر گونه اعتراض به نژاد پرستی و استعمار ملتهای ضعیف را غیر قانونی و خلاف شرع و دین محمدی میداند و فراموش کرده است پیام جاویدان کربلا را که:«"هیهات منا الذله "».
شارح های امروز هم لباس دین به تن میکنند و چون آخوندهای آمریکایی که امام خمینی خطر آنان را بارها اعلام کردند حتی در شعار های تبیلغاتی خود شعار نامزدهای ریاست جمهوری آمریکا را آنهم به همان زبان انگلیسی تبلیغ میکنند .
عجیب است آنجا که حضرت امام خمینی فرمود :"« از اهم مسائل دنیای اسلام امروز مسئله فلسطین است »" همانها که خود را با شعار نزدیکی به امام مطرح کردند در برابر جبهه مدافع مظلوم در حالیکه ابرو در هم کشیده و از شدت عصبانیت سرخ شده از عدم حمایت از مظلومین فلسطین سخن میگویند چرا که منطق آنان همان منطق قاضی شارح دیروز است اما باید پرسید بعد از فلسطین بعد از عراق , افغانستان و پاکستان که شما به بهانه منافع ملی از آنان سلب حمایت میکنید نوبت کجاست ؟
شارح های امروز در حالی به بهانه تورم , دولتی بر خاسته از مردم را زیر سوال میبرند که آمریکایی که برای ایجاد نارضایتی اوضاع اقتصادی ایران تمامی شبکه ها و خبرگزارهای خود را بکار بسته است تنها در طی یک ماه اخیر 50 کشته در دانشگاههای آمریکا آنهم تنها به دلیل تورم و وضع اقتصادی نامطلوب بر جای گذاشته دانشجویانی که به دلیل بیکاری و تورم و فشارهای روانی ناشی از آن دوستان و اساتید دانشگاه خود را به رگبار میبندند , سقوط و ورشکستگی شرکتها و کارخانجاتی که تا چندی پیش نمادی از اقتصاد آمریکا به شمار میرفتند همچون ورشکشتگی کامل شرکت معروف" ژنرال موتور" و ..... اما این اخبار و آگاهی از شدت تورم جهانی به مذاق شارحهای امروز خوش نمیاید اما در عوض سیاه نماییها همراه با اهانت و دروغ از اوضاع داخل از نکات دلچسب قاضی القضاتهای امروز در جهت نشان دادن ضعف یک حکومت و دولت خودیست.
تصور کنیم اگر تنهایک خبر از اخبار خود کشیهای اخیر در آمریکا چون خبر به رگبار بستن 5 کودک توسط پدر آمریکایی و پس از آن خود کشی پدر به دلیل بیکاری وتورم ,در جامعه ما اتفاق میافتاد چه هیاهو ها و چه فریادهای دلسوزانه ای را از طرف شارحها و دشمنان خارجی به همراه داشت ؟
البته که نباید از زوال حکومتهای استعماری آمریکا واروپا .... سخن به میان آورد آنجا که تنها چند ماه قبل از آغاز فعالیتهای انتخاباتی قاضی شارحها , اتحادیه اروپا نام گروهک تروریستی و ضد بشری منافین و مجاهدین خلق را از لیست گروههای تروریستی جهان خارج میکند و بعد از این افتخار سران و نوچه گان این سازمان تروریستی از ستادهای انتخاباتی قاضی شارحهای امروز سر در میاورند .
شاید شارح امروز با قصد خدمت پا به عرصه رقابت گذاشت امابا وارد شدن به جریانات سیاسی ونزدیکی به سران احزابی که منفعت خود را برتر از منفعت کشور میدانند مرتکب اشتباه بزگی شد .
آیا شارح امروز از اهداف شبکه های ضد نظام چون B.B.Cفارسی آگاه نیست که حاضر است بخاطر ادعای تقلب در انتخابات آنهم در حالیکه تا به اکنون هیچ سند و دلیل قانع کننده ای در صحت آن ارائه نداده است صدای ادعاهای ثابت نشده خود را از شبکه جاسوسی و صهیونیستیB.B.C به گوش دنیا برساند ؟
شارح امروز در حالی دولت مردمی را متهم به قانون گریزی میکند که خود تنها در طی چند روز بعد انتخابات چندین فقره جرم و فعالیتهای غیر قانونی را ترتیب میدهد :
1- قبل از شکایت به نهاد و مرجع قانونی رسیدگی به شکایات انتخاباتی یعنی شورای نگهبان ,با ایجاد هیاهو بین هوارادان خود بدون استناد و مدرک ادعای تقلب در انتخابات را میکند .در شرایطی که اولا به ازای هر صندوق رای حداقل 10 ناظر که تعدادی ازآنها نمایندگان کاندیدها هستند حضور داشته و حتی تعداد نمایندگان کاندید معترض از سایر نمایندگان در محل صندوقهای رای بیشتر بوده است .کاندید معترض حدود 47 هزار نماینده و کاندید پیروز حدود 30 هزار نماینده جهت نظارت بر صندوقها گمارنده بودند به علاوه نمایندگان سایر کاندیدها نیز حضور داشته اند .
2- برگزاری تجمعات غیر قانونی بدون مجوز از وزارت کشور آنهم قبل از ارائه شکایت به شورای نگهبان .
3- تخطی از فرمایشات رهبری بخصوص درست در روزیکه امام خامنه ای کاندید معترض را حضورا سفارش به اعتراض از طریق مراجع قانونی میکنند در همین روز شخصا در بین هوارادان خود در میدان آزادی ظاهر میشود و بدون داشتن مجوز جهت سخنرانی و تجمع هواداران خود را به اعتراضات خیابانی دعوت میکنند .
4- در طی آشوبهای خیابانی که توسط ائتلاف داخلی و منافق ترتیب داده شد و به اموال عمومی خسارات زیادی واردآمد و باعث کشته و زخمی شدن تعدادی از مردم شد, حتی مادر و دختر ی که توسط افراد مسلح آشوبگر مظلومانه کشته شدند, کاندید معترض حاضر نشد طی یکی از همین تجمعات و سخنرانی های غیر قانونی هم که شده صریحا اعلام کند اغتشاشات اخیر مورد تایید وی نیست .اموال عمومی و خصوصی جان و ناموس مردم باید قربانی شخص و اشخاصی شود که به دلیل رای نیاوردن از رسیدن به قدرت محروم شدند. اگر این دیکتاتوری نیست پس چه مفهومی دارد ؟
5- بیانیه های صادره از طرف کاندید معترض در روزهای اخیر که هوارادن خود را به تجمعات خیابانی تا تغییر نتایج فرامیخواند مخل امنیت داخلی و غیر قانونیست .
مواردفوق در طی چند روز پس از انتخابات تنها بخشی از تخلفات و قانونی گریزی شخصیست که قراربود در راس قوه مجریه و اجرا کننده قانون قرار گیرد .
برای جدایی از این افراد نمیتوان تنها به مبرا کردن خود از این دار و دسته اکتفا کرد از هم اکنون تا چهار سال فرصتی باقیست تا خط و جریان این ائتلاف شوم و قدرت طلب بدست مردم کور شود و جریان مبارزه با قدرت طلبان اشرافی زده حتی پس از پایان دوره چهار ساله ریاست جمهوری منتخب مردم ادامه یابد . حوادث فوق هر چند که شیرینی انتخابات حد اکثری مردم کشورمان در انتخابات ریاست جهوری را به تلخی مبدل کرد اما درسهای زیادی نیز به همراه داشت و آن اینکه هر چند رئیس جمهور کشورمان دکتر احمدی نژاد با ورود به عرصه قدرت بسیاری از جریانهایی که در طی این سالها بصورت ریشه ای در جهت استفاده بردن از سهم بیت المال و سازش با دشمنان اصلی و خطر ناک کشورمان را تغییر و در برخی نهاد ها و ارگانها مانع از این استفاده غیر قانونی شد لیکن در جامعه ما هنوز فرهنگ جریان مبارزه با مفاسد قدرت طلبان داخلی وارد نشده است, دکتر احمدی نژاد زمانی پا به میدان ریاست جمهوری گذاشت که تمایز او با سایر قدرتمندان جامعه ما و بطور کل چرایی حضور وی در این منصب به خوبی تبیین نشد .
به بیان دیگر دکتر احمدی نژاد در این بین به شدت تنهاست و اگر طی این فرصت چهار ساله جریان ضد اشرافی گرایان قدرتمند جامعه ما که برای رسیدن به قدرت حاضرند با دشمنان خارجی و گروهای تروریستی منافق و سلطنت طلب ائتلاف کنند , توسط جریانهای مردمی در سطح کشور ترویج نشود با اتمام ریاست جمهوری ایشان این جریان فکری که با شجاعت پا به عرصه گذاشته است نیز به پایان خواهد رسید .
در ثانی دکتر احمدی نژاد به عنوان آغازگر این راه نباید از خطا و اشتباه مصون دانسته شود و اگر این جریان فکری که با اقدامات اجرایی نیز همراه شود در سطح نهاد های دولتی و قشر مردمی به خوبی نهادینه شود در صورت تخلف و زیر پا گذاشتن این جریان حتی توسط شخصی چون دکتر احمدی نژاد خاتمه نمی یابد .
درپایان اینکه هر چند که این اغتشاشات در صورت ادامه در انتها با فرمایشات رهبری خاتمه خواهد یافت اما در این فرصت باید کوشید تا ائتلاف خطرناکی که از مشارکت قدرتمندان داخلی و سازمانهای ضد ایرانی خارجی در این مدت شکل گرفت بکلی نابود و سران آنها به مردم معرفی شوند .همچنین این حوادث تلنگری برای ما و تک تک ایرانیان بود که در هرجا و از هر فرصتی برای اشاعه جریان فکری ضد اشرافی گری قدرتمندان و ارتباط آنان با گروههای تروریستی خارجی استفاده کنیم . اما باید در نظر داشت برخورد متعصبانه سطحی ,جدلهای سیاسی, ایجاد فتنه نه تنها به رشد این جریان کمک نمیکند بلکه باعث بهره برداری دشمنان خارجی نیز خواهد بود.
در طی چهار سال گذشته از موفقیتهای بزرگ کشورمان در عرصه علم و فناوری و صنعت و سیاست بدون توجه عبور کردیم در حالیکه هر یک از این موفقیتها و انتشارو آگاهی رسانی در این موضوعات خود به تنهایی نشانگر قدرت دولت وقت و تضعیف خائنان داخلی و دشمنان خارجی بود . موفقیتهایی که هرگز در شبکه ها و خبرگزاریهای صهیونیستی منتشر نشد در عوض بخشهایی از این پیروزیها که در زمینه نظامی و و یا مرتبط با آن بود به بهانه تهدید آمیز بودن این موفقیتها انتشار یافت .
روی دیگر وقایع اخیر توجه به نهضت جدید و البته نشات گرفته از نهضت انقلاب کشورمان است که گرچه با بی توجهی ما آغاز شد و رشد کرد اما چهار سال فرصت برای جبران بی مهری و بی مسئولیتی هایمان باقی مانده است .
بنام خدا
آیا به عنوان یک ایرانی از ماهیت جشن های 2500 ساله ایران مطلع هستیم ؟
آیا میدانیم اساسا عدد 2500 سال بعنوان نماد آغاز سلطنت کوروش کبیر چگونه محاسبه شده است ؟
آیا میدانیم طراحان و برگزار کنندگان این جشن , که با هزینه مردم ایران برپا شد و در آن ایرانیان تنها به عنوان مستخدم سران غرب و شرق بکار گرفته شدند , چه کسانی بودند ؟
در سال 1961،صهیونیستها تصمیم گرفتند تا به منظور یادبود آزادى و رهایى ملت یهود از اسارتش در بابل،کنگرهاى با شرکت تاریخ نویسان برگزار نمایند. در تاریخ یهود آمده است بخت النصر دوم،پادشاه بابل،پس از آنکه اورشلیم را فتح کرد،یهودیان را به اسارت به بابل برد البته لفظ اسارت کلمه ایست که یهودیان برای مظلوم نمایی در تاریخ از آن استفاده کرده اند چرا که هنگامیکه بنی اسرائیل در بابل ساکن شدند به قدری از شرایط محل اسکان خود راضی بودند که حتی پس از آنکه کوروش پادشاه ایران به آنان اجازه بازگشت به بیت المقدس را داد حاضر نشدند به آن سرزمین بازگردند و تنها چندین تن از آنان برای باز سازی اماکن مذهبیشان به بیت المقدس رفته و پس از مرمت و باز سازی دوباره به بابل باز گشتند . به نقل از منابع یهود بنی اسرائیل به مدت چهل سال اجازه ورود به بیت المقدس را نداشتند ، یعنى تا زمانى که کوروش کبیر،شاه پارس،بابل را در سال 539 پیش از میلاد به تصرف خود در آورد. یهودیان این زمان را تاریخی خوش یوم برای بنی اسرائیل میدانند به همین جهت از آنجا که قدرت سیاسی یهودیان و صهیونیستها در دوران پهلوی افزایش یافته بود پیشنهاد برگزاری مراسم باشکوهی جهت یاد بود آزاد سازی یهودیان در این تاریخ بدست کوروش را مطرح کردند .
مشاور فرهنگى دربار که از گرایشهاى متکبرانه شاه مطلع بود.از شاهدرخواست ملاقات کرد.در این ملاقات،تاریخ شناس معروفى که متأسفانه با تمام دانش خود از شخصیتى ضعیف و نفوذپذیر برخوردار است،او را همراهى مىکرد و نظریه زیر را ارائه نمود:
"«به جاى آنکه بگذاریم اسرائیلىها این بزرگداشت را منحصر به آزادى یهودیان از بابل،نمایند،چرا تأکید را بر ارزشهاى والاى کورش کبیر،شاه هخامنشى قرار ندهیم و به سلطنت رسیدن او را به عنوان یکى از زمانهاى پرعظمت عهد عتیق جلوه ندهیم،تا به این ترتیب نشان دهیم که سلطنت در ایران منشایى اصلى و تاریخى دارد؟"»
این پیشنهاد به نظر شاه خیلى جالب آمد. در آن زمان،بر اساس محاسبه کانونهاى صهیونیستى،سال 539 قبل از میلاد به عنوان مبدأ،با سال 1961 میلادى (1340 شمسى)یعنی زمانی که صهیونیستها پیشنهاد برگزاری این مراسم را به محمد رضا پهلوی دادند جمع شده و رقم 2500 سال به دست آمد.
در افشاى ماهیت این جشن، حضرت امام خمینى (س) مردم ایران را نسبت به ماهیت و اهداف برگزار کنندگان این مراسم هشیار و آگاه نمود:
«" کارشناسهاى اسرائیل براى این تشریفات دعوت شدند به طورى که خبر شدم و نوشتند به من،کارشناسهاى اسرائیلى مشغول به پا داشتن این جشن هستند و این تشریفات را آنها دارند درست مىکنند.این اسرائیل که دشمن با اسلام است و الان در حال جنگ با اسلام است ....به این ممالک اسلامى بگویید که نروید به این جشنى که اسرائیل دارد بساط جشنش را به پا مىکند یا درست مىکند؛کارشناسهاى اسرائیل در اطراف شیراز دارند بساط جشن را درست مىکنند.در این جشنى که کارشناسهاى اسرائیل دارند این عمل را مىکنند،نروید."»
در یک اثر تحقیقى نیز در این باره چنین تصریح و تأکید شده است:" داستان آزادى یهود به دست کوروش در تورات نقل شده و جشنهاى 2500 ساله که محمد رضا پهلوى راه انداخته بود در واقع به خرج ملت ایران و به خاطر بزرگداشت این واقعه تاریخى محبوب یهودىها و با رهبرى و برنامه ریزى صهیونیستها بود."
محافل یهودى و صهیونیستى نیز در این باره اعترافات جالب توجهى داشتند که یک نمونه آن یادداشت "لطف الله حی" است .
لطف اله حى یکى از سران انجمن کلیمیان تهران،نماینده مجلس شوراى ملى،از مشاهیر و معاریف فراماسون و عضو برجسته تشکیلات صهیونیسم که ریاست "شوراى یهودیان ایران "در "شوراى مرکزى جشنهاى 2500 ساله "را عهدهدار بود،در مهر ماه 1349،طى اطلاعیهاى در میان جامعه یهود ایران،در این باره چنین نوشت:
"« این جشنها در حقیقت یادبود اولین اعلامیه حقوق بشرى در 25 قرن قبل است. همان اعلامیهاى که به فرمان کورش کبیر شاهنشاه بزرگ ایران در آزادى ملت یهود از اسارت بابل و آبادى خانه خدا و معبد دوم در اورشلیم صادر شد و نه تنها به منزله لوحه زرینى در بزرگى روحى و عظمت فکر انسانى شاهنشاهى ایران در تاریخ بشریت به یادگار مانده و هنوز هم مىدرخشد بلکه ماده تاریخ 2500 ساله جامعه یهودیان ایران شد.در حقیقت اعلامیه کورش کبیر ابتداى سکونت یهودیان ایران در ادوار عزرا و نحمیا و زر و بابل در این دیار مقدس به شمار مىآید. فى الواقع جشنهاى سال آینده براى یهودیان ایران جنبه جشن 2500 ساله تاریخ ما[یهودیان]در ایران است. از این حقایق مهمتر آنکه این جشنها در عهد سلطنت پرافتخار پدر تاجدار و انسان بزرگ قرن ما شاهنشاه آریامهر که به حق نزد یهودیان جهان کورش ثانى لقب گرفته است انجام مىگیرد. به همین منظور از مدتها قبل از طرف شوراى مرکزى جشنهاى شاهنشاهى با شرکت گروهى از سرشناسان و افراد بصیر جامعه یهود،شوراى یهودیان ایران وابسته به شوراى مرکزى جشنهاى شاهنشاهى تشکیل و با مطالعه مستمر و عمیق و مشاورات لازم برنامه اجرایى جامعه ما[یهودىها]را در این باره تهیه نمود[...که] شامل اقدامات مفصلى در زمینههاى فرهنگى-بهداشتى جشنها و مشارکت جوامع مختلف یهودیان جهان است به موقع خود به اطلاع همگان خواهد رسید تا هر خانواده یهودى ایرانى سهم خود را در آن ادا نماید. "»
محافل یهودى صهیونیستى با برگزارى جشنهاى مزبور،و تغییر تاریخ و تقویم هجرى شمسى ایران به تاریخ جعلی شاهنشاهى کوروش کبیر و در واقع « تاریخ و تقویم یهود ایران » سعى در تعقیب مقاصد خود کردند دو دلیل اصلی از برگزاری این مراسم یکی:
تقویت مناسبات رژیم صهیونیستی با شاه و بهره برداری از تاریخ ایران در جهت حمایت از قوم یهود و تبلیغات بویژه در خصوص خدمات کوروش در آزاد کردن قوم یهود از یوغ پادشاه بابل و بدین وسیله تحکیم پیوندهای باستانی ایران و یهود در جهت حمایت و پشتبانی ایران از اسرائیل جعلی در زمان خطر و تحدید علیه رژیم جعلی اسرائیل بود .
اما شاه به دلیل فشار افکار عمومی ایران نتوانست بطور رسمی و آشکار از سران رژیم صهیونیستی در این جشن دعوت به میان اورد و مطبوعات رژیم اشغالگر به این علت شاه را مورد انتقاد و نکوهش قرار دادند .
دوم بهره برداری مناسبات اسرائیل جعلی و ایران با اعراب و ایجاد روابط پنهانی اعراب با اسرائیل جعلی در زمینه سازش و عدم حمایت از فلسطین بود .
شاید حال بتوانیم دلیل توجه محافل صهیونیستی – ایرانی و شبکه ها و سایتهای فارسی زبان ضد ایران را در تعریف و تمجید از کوروش کبیر و مدح جشنهای 2500 ساله دریابیم چرا که از سیاستهای صهیونیسم در دنیا, نسبت دادن هر شخصیت بزرگ و ملی به تاریخ یهود است تا علاوه بر جلب حمایت برای صهیونیستها حس ملی و وطن دوستی آن ملت را با سیاست خاص خود به حمایت از صهیونیستها پیوند زنند .
منابع :
تکاپوی صهیونی در ایران معاصر / محمد تقی تقی پور
ایران و رژیم صهیونیستی در دوره پهلوی دوم /سید هادی خسرو شاهی