بنام خدا
بازندگان صحنه زندگی , تجارت ,سیاست و ... کسانی هستند که بدلیل بی اطلاعی از وضعیت گذشته و حال اسیر القائات دروغین سایرین میشوند و چه آسان از حقوق خود و دیگران چشم پوشی میکنند . اقلیت یهود با ادعای مالکیت تاریخی خود بر سرزمین فلسطین هزاران ساکن و بومی فلسطینی را آوره میکنند با این توجیه دروغین برای طبقه نا آگاه که یهود حق تاریخی بر این سرزمین دارد در حالیکه تاریخ خود گواه صادقیست که این ادعا از بزرگ ترین دروغهایی است که بوسیله آن بیشترین سود جوییها و بیشترین جنایتهای عالم بشری صورت گرفته و میگیرد .پس آیا لازم و واجب نیست برای رسوا کردن این دروغپردازان جنایتکار خود را به سلاح آگاهی مجهز کنیم ؟در بخش اول مطلب « پاسخ به یک دروغ » مالکیت بومیان فلسطینی بیش از 12 هزار سال پیش تا کنون بطور خلاصه بیان شد و اینکه قوم بنی اسرائیل همواره در این سرزمین بعنوان مهاجر و یا اشغالگر حضور داشتند در حالیکه ساکنین حقیقی این خطه همواره در برابر هجوم اشغالگران سرزمینشان ایستادگی کردندو هرگز از وطنشان خارج نشدند در حالیکه بنی اسرائیل در این شرایط فرار را بر قرار ترجیح میدادند .
بخش دوم مطلب « پاسخ به یک دروغ »:
در طی سالیان درگیری و کشمکش میان صاحبان زمین یعنی کنعانی ها و فلسطینی ها از یک سو و یهودیان و در رأس آنها یوشع بن نون از سـوی دیگـر ادامـه یـافت. یوشع حدود سال 1190 ق.م. وارد شهر اریحا شد. حوالی سال 1025 ق.م. میان کنعانی ها و فلسطینیان به فرماندهی جالوت از یک سو و یهودیان به رهبری شاؤول یا همان طالوت در جبهه مقابل جنگ سختی درمی گیرد و فلسطینیان تحت امر جالوت، طالوت (شاؤول) را از پای در می آورند . تا به اینجا نقش یهودیان در سرزمین فلسطین به خوبی پیداست نقشی که نه به عنوان یک ساکن قدیمی بلکه هموراه به عنوان مهاجر و یا اشغالگر داشته اند .
حضرت داوود (ع) موفق می شود به وسیله تیر کمان جالوت را به قتل برساند و فلسطینیان و کنعانی ها شکست می خـورنـد و داوود پادشاه بنی اسراییل می گردد و حوالی سال 1004 ق.م. دولت منظم و منضبط و منسجمی تاسیس می نماید.
داوود (ع) سپس قدس را تصرف کرد و به پایتختی مملکت خـویـش بـرگزید. فرمانروایی داوود (ع) قریـب بـه چهل سال ادامه پیدا میکند اما به سایر مناطق فلسطین گسترش نیافت و به دور از دشت و ساحل در بلندیها محدود ماند.
به هر حال حضرت داوود (ع) خداجوی و موحد بود و خداوند به ایشان درمقابل اقوام غیر مومن نصرت و پیروزی بخشید. ما به عنوان مسلمان طبق آموزه های قران حضرت داوود را بعنوان پیامبر میشناسیم ، ولی یهودیان نه تنها آنحضرت را از نبوت جدا ساخته و فقط سلطانش می پندارند، بلکه ایشان را متهم می کنند به این که بـا داشتن 99 همسر،« اوریا » را که یکی از سربازانش بود به خط مقدم نبرد می فرستد تا کشته شود و خود همسر زیبا و دلربای او که عقل و هوش و ایمان را از وی ربوده بود، به همسری اختیار کند .
پس از حضرت داوود فرزند ایشان یعنـی حضرت سلیمان (ع) در سال 976 ق.م. به جانشینی پدر بر تخت نشست . با این که حکومتش چهل سال به طول انجامید اما پیوسته در جنگ با مردم فلسطین بود. حکومت ایشان سرتاسر فلسطین را در برنگرفت به طوری که منطقه ساحلی در دست فلسطینیان و بخش شمالی در ید کنعانی ها ماند .
این مملکت یعنی مملکت داوود و سلیمـان عمـری بیـش از 80 سال نداشت و پس از فوت سلیمان به دو حکومت تقسیم شد :
ــ حکومت نخست در شمـال موسوم به اسراییل و به پایتختی سامـریـا (مجاور نابلس) بود .
ــ حکومت دوم در جنوب معروف به ”یهودا” و به پـایتختـی قـدس (اورسالم) بود .
جنگ و خونریزی میان این دو حکومت بالا می گیرد و ماجرا با استیلای آشوریان بر حکومت ”اسراییل” فیصله می یابد و آشوریان شمار کثیری از اهالی را به آشور به عنوان اسیر و برده می برند. اما حکومت (یهودا) جنوبی نیز در سـال 701 ق.م. از سوی آشوریان محاصره می شود و مجبور به پرداخت جزیه و مالیات می گردد . اما کسی که عملاً حکومت یهودا را نابود کرد، بخت النصر پادشاه کلدانی بود. او در سـال 586 ق.م. پایتخت یهودا را ویران کرد، و انبوهی از حکـام، فرماندهان و سربازان را به همراه هزاران تن از مردم این دیار را به اسارت گرفت و به بابل برد.
و بدین گونه فلسطین (سرتاسر فلسطین) جزء قلمرو کلدانی ها شد و یهودیان در بابل ماندگار شدند . ایـن وضعیت ادامه داشت تا این که کـورش پادشاه هخامنشی به حکومـت بابل پایان داد و از آن هنگام فلسطین تحت فرمانروایی کورش درآمد. در سال 539 ق.م.کـورش به آن دسته از یهودیانی که مایل بـه بازگشت به قـدس (اورشلیـم) و ساختن معبد بودند، اجازه بازگشت می دهد تا جاسوسان و مدافعان فرمانروایی اش گردند اما یهودیانیکه در بابل بودند به دلیل وضعیت خوب زندگی مایل به مهاجرت به فلسطین نشدند تنها عده کمی از آنها آنهم برای ساخت معبد به این سرزمین رفتند و سپس دوباره به بابل باز گشتند.
تا به اینجا واضح است حضور یهود در فلسطین هیچ گاه حضور مستمر ی نبوده تنها صاحبان اصلی این خطه از آغاز تا پایان در این سرزمین ساکن بوده اند اما یهود که در این سرزمین از همان ابتدا حکم مها جر را داشت به این سرزمین دلبستگی نداشت که در دوران یوسف و یا در دوران آزادیشان از بابل قصد باز گشت به این سرزمین را داشته باشند. در حالیکه مردمانیکه خود را متعلق به سرزمینی بدانند نه تنها در مواقع صلح آنرا تنها نمیگذارند حتی در مواقع بحرانی و جنگ هم برای حفظ آن خواهند جنگید و همچنانکه قراین و شواهد تاکید دارند که یهود دو هزار سال پس از کنعانی های عرب (صاحبان اصلی) وارد فلسطین شده اند بنابراین سرزمین فلسطین از مهاجران یهود خالی شد اما از ساکنان اصلی آن یعنی کنعانیها هرگز خالی نشد .
علاوه بر این، سرزمین فلسطین امتداد “جزیره العـرب” بـود و این خود نشان می دهد که فلسطین حتی پیش از کنعانی ها وجود داشته است و مردم عرب کوچ نشین، این منطقه را به دلیل حاصلخیزی زمین و وفور بارندگی برای شبانی و سکـونت بر می گزینند
از سوی دیگر مهاجران و مهاجرتهایی که پس از کنعانی ها صورت گرفت، از قبایل عـرب بودند و حتی فلسطینیانی که شاید بعدها از دریای مدیترانه به این منطقه آمدند، با مردم این دیار پیوند و وصلت نمودند و به صورت ملت واحدی در آمدند.
حتی برخی تاریخنگاران به این نکته اشاره داشتند عبرانی هایی که چند هزار سال بعد به فلسطین آمده اند، از قبایل عرب بودند و مردمانی را پیش از خود یافتند که گاه با آنها اختلاف پیدا کرده و گاهی اوقات همزیستی کرده اند. به هر حال وجود وحضور یهود، وجودی اشغالگرانه و استعماری مبتنی بر قوه قهریه و زور سرنیزه بوده است.
علاوه بر ایـن همیـن حضـور نامشروع هم به سراسر فلسطین گسترش نیافته بود بلکه دربخشهای محدودی خلاصه می شدهاست. این حضور از نظر زمانی هم محدود بوده و در تاریخ چند هزار ساله از دویست سال فراتر نرفته است.
مردمان این سرزمین {کنعانی ها، یبوسی ها، آموریها، فینیقی ها} هزاران سال در این منطقه سکونت گزیده، از آن خارج نشدند و به استثنای مقطع کوتاه استعماری و اشغال از سوی اقوام دیگر، پیوسته، خود حاکم بودند و به رغم اشغال شدن سرزمین خود هیچگاه آن را ترک نگفته اند و به رویارویی و مقاومت و پایداری در برابر اشغالگر ادامه دادند تا این که فتوحات عربی ـ اسلامی منطقه را در برگرفت و مردم عرب فلسطین با نیروهای فاتح عربی درآمیختند و اغلب آنان به دین اسلام گرویدند .
فلسطین پس از جنـگ اول جهانی یعنی در حدود کمتر از یک صد سال قبل از سوی انگلیس به اشغال درآمد تا این کشور برای برپایی دولت اشغالگر یهودی در سال 1948 زمینه سازی کند . اما با این وجود صاحبان راستین (فلسطین) یعنی فلسطینی ها و کنعانی ها از دیرباز تا به امروز به نبرد بی امان علیه نیروهای استعماری انگلیسی ـ یهودی ادامه داده و به مقاومت خود تا آزاد سازی سرتاسر فلسطین ادامه خواهند داد.
اگر حق مالکیت برای چونین اشغالگرانی که تنها کمتر از دویست سال در این منطقه سکونت داشتند را باید جایز و مشروع بدانیم پس اسپانیا باید تمامی سرزمین ( اندلس) خود را تقدیم عربهای مسلمانی کند که آن را فتح کردند و برای بیش از هفتصد سال در آن دولتی متمدن بر پا کردند .
برپایه این فرضیه هند نیز باید به مسلمانان داده شود چرا که مسلمانان در این سرزمین، دولت اسلامی چند صد ساله ای برپا داشته اند و “دهلی” نگین تاج اسلامی بود. همچنین بلغارستان و مجارستان و … که به دست مسلمانان و عثمانیها فتح گردید و برای چند سده در دست آنان بود، باید بـه مسلمـانـان داده شود. نمونه ها در این زمینه بسیارند.
از طرف دیگر داستانیکه یهود ادعای آنرا میکنند مبنی بر بخشیدن فلسطین به عبرانیها از طرف خداوند خود بیان کننده بی اساس بودن مالکیت بر فلسطین است چرا که وعده مزبور به اجبار و به اکـراه از پـروردگـار گرفته شده است ( البته ما مسلمانان خداوند را منزه میدانیم از اینکه در مقابل بندگانش عاجز شود ). علاوه بر این آنچه به زور شمشیر و اجبار گرفته شود، عقـلاً و منطقـاً بـاطل است. در ثانی این از عدل الهی به دور است کـه زمینـی را از صـاحبـانش بگیرد و به دودمان پیامبر بزرگـواری عطـا فرماید که می داند این نسل بعدها گمراه می شوند و تعدادی از پیامبران خود را می کشند و آزار می دهند و تکذیب می کنند و از خدای خود نافرمانی کرده و به جای آن بت (مجسمه گوساله) را پرستش می کنند.
علاوه بر ایـن مـا مسلمانان از نسل حضرت اسماعیل ابن ابراهیم ( علیهما السلام )هستیم و از حیث خویشاوندی و نسب همان پیوندی را داریم که یهود با اسحاق ابن ابراهیم دارند .
قوم یهود از حضرت موسی خواستند نظیر درخت پرستان و بت پرستان برایشان خدایی بسازد. یهـود پس از آن، گوساله ساخت سامری را در غیاب حضرت موسی که برای صحبت با خدای سبحان به کوه رفته بود، پرستیدند. همین قوم یهود در برابر دستورات موسی (ع) عصیان کردند و از ورود به سرزمین فلسطین به منظور دعوت مردم آن به خدا پرستی سـربـاز زدنـد و از بیم مردم قدرتمند فلسطیـن آن گونه که قرآن کریم نقل می کند، اعلام می دارند:
« إنا لن ندخلها ما داموا فیها فأذهب أنت وربک فقاتلا، إنا ها هنا قاعدون»
(تا زمانی که مردم این دیار خارج نشده اند وارد این منطقه نخواهیم شد، پس خود با خدای خویش برو و با آنها بجنگ و ما اینجا منتظر نشسته ایم .)
این قوم پرصلابت، صاحبان واقعی زمین (کنعانی ها و فلسطینیان) هستند و یهود می خواهند آنها از دیار خویش خارج شوند تا خودشان (یهود) وارد شـوند. اگر یهود صاحب حقی بودند، به طور قطع برای حقوق و سرزمین خود می جنگیدند .
این بود بخشی از تاریخ فلسطین که حضور یهودیان در آن حتی با پذیرفتن ادعاهای آنان به بیش از 200 سال هم نمیانجامد .
______________________________________________________
بنام خدا
یکی از دروغهای رایجی که صهیونیستها برای توجیه اشغال و نسل کشیهای بی نظیر خود در فلسطین آنرا تبلیغ میکنند مالکیت تاریخی یهود بر سرزمین فلسطین است و اینکه فلسطین از دیر باز متعلق به یهودیان و نژاد عبرانی بوده است . با همین دروغ و دروغهایی شبیه به این همانند هولوکاست و تبلیغ آن در سطح بین الملل است که توانسته اند نه تنها فلسطین را با وجود توحشهای بی نظیر خود به اشغال در اورند بلکه با این ادعاها و مظلوم نماییهایی چون هولوکاست دروغین هم اکنون نبض امنیت , اقتصاد و سیاست جهانی را بدست گرفته اند . در حالیکه حتی با استناد به منابع و کتب دینی و تاریخی یهود کذب بودن این ادعاها به روشنی ثابت میشود و اینکه قوم یهود و نژاد عبرانی که حتی این نژاد اصالتا عرب بوده اند کمتر از دویست سال آنهم بصورت پراکنده و با عنوان مهاجر و یا اشغالگر توانستند در این سرزمین ساکن باشند . اینجاست که نقش رسانه های دروغپرداز صهیونیستی که حتی به مخاطبان خود فرصت تحقیق و کنجکاوی در این زمینه را نمیدهد با تبلیغات تسلسل وار و شیطانی خود تاریخ را به نفع سیاستهای ضد بشری خود واژگونه جلوه میدهد .
مطلب زیر بخشی از تاریخ فلسطین است که حتی ادعاهای صهیونیستها و کتب دینی و تاریخی آنها را در زمینه مالکیت بر فلسطین در نظر گرفته است .
« اولین نشانه از وجود انسان در فلسطین مربوط به دوازده هزار سال قبل از میلاد است . در سرزمین فلسطین که حاصلخیزی خاکش زبان زد بود، نژادی موسوم به نژاد دریای مدیترانه ساکن بودند در طی سالها مهاجرتهای سامی ها از شبه جزیره العرب به بخشی از این سرزمین آغاز شد که نخستین گروه مهاجر، آموری ها و کنعانیان بوده اند . کوچ سامی ها به فلسطین طی چهار دوره صورت گرفته است مهاجرت کنعانی ها از تبار کنعان بن سام بـن نـوح علیه السلام می باشند. این گروه در حـد فاصل هزاره های سوم و چهارم پیش از میلاد از جزیره العرب همجوار فلسطین به این منطقه مهاجرت کردند این گروه ساکنان اصلی فلسطین محسوب می شوند و سرزمین فلسطین به واسطه نام آنها ”ارض کنعان” لقب گرفت و در سرتاسر فلسطین از جمله در صحرای نقب و غور اردن استقرار پیدا کردند ، نام کنعان بر عربیت آنان دلالت دارد ومشابه نام قبایل آنزمان قحطان، عدنان، غسان است.
کنعانیها از اقوام باستانی عرب به شمار می روند. حتی عهد عتیق تورات، فلسطین را ”سـرزمین کنعان” نامیده است در قرن سیزدهم پیش از میلاد قبایل جنگجویی از جزیره کرت و دریای اژه وارد فلسطین شدند که نام اصلـی آنـان ” Pelest ” بود . پلست ها نام خود را بر این دیار گذاشتند و تا به امروز به همین اسم یعنی ”فلسطین” نامیده می شود . پلست ها، دشت ساحلی از غزه تا حیفا را تصرف کردند. آنها همچنین شهرهای کنعانی نظیر عسقلان، غزه و اسدود و غیره را به تصرف خود درآوردند و بدین ترتیب فلسطینی ها با ساکنان اصلی یعنی کنعانی ها پیوند خانوادگی برقرار و تا آستانه ملت واحد پیش رفتند. فلسطینی ها جذب آیین کنعانی شدند و الهه آنها دایگون، بعل و عشتار)را می پرستیدند .
یبوسی ها و فنیقی ها نیز در حدود 2500 سال پیش از میلاد به فلسطین مهاجرت کردند. یبوسی ها و فنیقی ها که از سلاله کنعانی ها محسوب می شوند در قدس و حومه آن سکنی گزیدند. آنها شهر قدس را بنا نهاده و ابتدا آن را ” ایبوس” و سپس ” اورسالم” نام نهادند. فنیقی ها در سواحل شمال فلسطین و در لبنان مقیم شدند . ”معینی ها ” نیز شهر کنونی غزه را در شمال غزه باستانی ساختند. درآن زمان غزه باستانی مخروبه بود .
بنابراین تا به اینجا خبری حتی از یک عبرانی هم نبوده است .
حضرت ابراهیم خلیل الله (ع) متعاقب شروع دعوت خود ، شکستن بت ها و رویارویی اش با نمرود فرمانروای مشرک که او را به درون آتش انداخت و به مشیت الهی از آن نجات یافت حوالی 1900ق.م. به منظور صیانت از دین خود، به همراه برادر زاده اش یعنی حضرت لوط (ع) به فلسطین هجرت کردند. حضرت ابراهیم (ع) در شهر ”شکیم” واقع در نزدیکی نابلس اقامت کرد و از آنجا به شهر دیگری و سرانجام در شهر حبرون (الخلیل) اقامت کردند. پس از مدتی حضرت ابراهیم (ع) به همراه همسرش سارا به مصر عزیمت کرد و حکمران آن دیار بانو ”هاجر” را به ایشان پیشکش نمود . حضرت بعدها با هاجر ازدواج کرد و از ایشان صاحب فـرزنـدی بنام حضـرت اسماعیل (ع)} شدند . حضرت ابراهیم (ع) همچنین سیزده سال بعد از همسر اولش یعنی سارا صاحب فرزندی شدند و نام اسحاق را برای او برگزیدند. حضرت سپس هاجر و اسماعیل (ع) را در مکه سکونت داد و با مساعدت فرزندش حضرت اسماعیل (ع) کعبه را ساخت.
با فوت سارا حضرت ابراهیم (ع) در الخلیل قطعه زمینی را ازکنعانی ها خریداری کرد تا مزاری برای همسرش بنا کند . حضرت ابراهیم (ع) تا زمان درگذشتشان در فلسطین بودند و در غار مکفیله واقع در نزدیکی شهر حبرون (الخلیل) به خاک سپرده شدند. حبرون بعدها به نام حضرت ابراهیم تغییر نام پیدا کرد .
اما عبرانی ها که از شرق آمده بودند با عبور از رود اردن بخشهایی از فلسطین را اشغال کردند. به دلیل عبور آنها از رود اردن و کوچ نشینی دائم آنها نام عبرانی به آنها داده شد . عبرانی ها حوالی سال 1020 ق.م. مملکتی را برای خود در مناطقی از فلسطین دایر کردند . شاؤول (طالوت) اولین پادشاه عبرانی در جنگ جلبوع به دست فلسطینیان کشته شد .
فراعنه مصر نیز به منظور تامین مرزهای شمالی خود و پیش از آن که توسط ”هکسوس” شکست بخورند، بر بخشهایی از فلسطین و سوریه حکومت می کردند. هکسوسی ها در اصـل از تبـار آموری ها و یا قبایلی هستند که از جزیره العرب کوچ کرده اند. اما وقتی فراعنه دوباره بازگشتند و هکسوسی ها را شکست دادند و از مصر بیرون راندند، از یهودیان و نوادگان آنها که به همراه حضرت یعقوب و دوازده فرزندش به این منطقه آمده بودند، در کنار هکسوسی ها در برابر فراعنه مصر قرار گرفته بودند، انتقام گرفتند. در نتیجه (یهودیان) به نـاچـار از مصر گریختند و به همسایه آن یعنـی فلسطیـن کـوچ کردنـد. یهود در تورات مدعی است که خداوند از زبان حضرت ابراهیم (ع) وعده فلسطین را به یهود داده است و این وعده الهی به یعقوب (اسراییل) بن اسحاق بن ابراهیم پیامبر منتقل شده است. به ادعای یهود در حوالی 1800ق.م. خداوند با ”اسراییل” مبارزه می کند و ”اسراییل” سه بار خداونـد را مغلـوب می سازد و وقتی ”اسراییـل” متـوجـه می شود، آنکه را به زمین زده بشر نبوده و خداوند است از برخاستن از روی سینه او سرباز می زند و از وی می خواهد سرزمین فلسطین را به او، فرزندان و دودمانش بدهد که خداوند با تهدید و اجبار می پذیرد و متعهد می شود.
حضرت یعقوب و فرزندانش که چادر نشین بودند به خاطر خشک سالی و گرسنگی که منطقه آنها را در بر گرفته بود، برای ملاقات یوسف (ع) و خرید گندم رهسپار مصر می شوند .
حضرت یعقوب (ع) به فلسطین باز می گردد و در همان جا فوت می کند. اما فرزندانش در مصر ماندگار می شوند تا این که به همراه موسی (ع) از مصر می گریزند و بقیه ماجرا …
از اینجا هم به خوبی استنباط میشود که اگر فلسطین سرزمین حقیقی برای عبرانیها بود پس چرا حضرت یوسف و برادرا نش دوباره به آن باز نگشتند ؟
در حالیکه صد ها سال در مصر باقی ماند ند تا اینکه به دلیل ظلمهای فرعون به همراه حضرت موسی از مصر خارج میشوند در راه به دلیل نافرمانیها و بهانه جوییها خداوند آنان را مجازات میکند و برای این مجازات خداوند از طریق حضرت موسی به آنها امر میکند که اگر میخواهند خداوند آنانرا مورد بخشش قرار دهد باید به سرزمین فلسطین وارد شوند و مردم این خطه که از مردمان با صلابت و سر سختی بودند را دعوت به دین موسی کلیم الله کنند یهودیان که از ورود به فلسطین بیمناک بودند، شرط می کنند تا زمانی که مردم قدرتمند این دیار خارج نشوند، وارد آن (فلسطین) نخواهند شد و خطاب به موسی کلیم الله میگویند: تو و خدایت بروید با آنها بجنگید و پس از پیروزی شما ما وارد سرزمین فلسطین خواهیم شد. که درنتیجه مورد غضب الهی واقع وچهل سال در صحرای سینا سرگردان می شوند.
این مطلب ادامه دارد ..
وبلاگ الحدید نیز مطالب مفیدی در زمینه مالکین حقیقی فلسطین آورده است .
از سایر دوستان نیز دعوت میشود مطالب و مقالات معتبر مرتبط در این زمینه را معرفی بفرمایند .
___________________________________________________________________
در پاسخ به اهانت و بی توجهی مدیر بلاگفا جناب شیرازی به آیین اسلام و واکنش قهر آمیز ایشان در برابر در خواست کاربران بلاگفا در جهت محدود کردن فعالیت وبلاگهای مزدوران اهانت کننده به مقدسات اسلامی چند تن از دوستان وبلاگ نویس از بلاگفا به سایر سرویس دهندگان ایرانی در حال تغییر سرویس هستند . از جمله دوست ارجمند جناب «راز قندی » که وبلاگ ایشان در بلاگفا www.righteousjudge.blogfa.comو در حال حاضر در آدرس
http://righteousjudge.iranblog.com/
وبلاگ مفید و جالبی در زمینه حقوقی و قضایی ایجاد کرده اند با تشکر از این اقدام ارزشمند ایشان از دوستانیکه قصد تغییر سرویس از بلاگفا دارند پیشنهاد میشود در حاشیه و معرفی وبلاگ جدیدشان ذکر کنند که این وبلاگ به دلیل بی احترامی مدیر بلاگفا به مقدسات اسلامی و خواست کاربرانش تغییر سرویس داده شده است .
_______________________________________________
بعد التحریر -سوال
نام :هورتاش یوتاب
کاش منابع خود برای اثبات این ادعاها را می آوردید تا به آنها نگاهی می انداختیم.نگاشته ایی که آورده اید پر از تشویش است. مثل آنجا که می گوییدکه درنتیجه مورد غضب الهی واقع وچهل سال در صحرای سینا سرگردان می شوند.این در حالیست که این هجرت ناخواسته به دلیل تجاوز به سرزمین آنها صورت گرفت.سرزمینی که از زمان سلیمان نبی ار آن این قوم بود.سرزمین اسراییل را تازیان طبق مستندات تاریخی اشغال کردند .در زمانی که این بربر ها به نام اسلام به قتل عام می پرداختند.در پایان بهتر است معنی صهونیسم را بدانید و بعد با آن مبارزه کنید.صهیونیسم می دانی یعنی چه؟"
پاسخ :منابع در مورد تاریخ بیت المقدس و سرزمین فلسطین
کتاب « تاریخ اورشلیم (بیت المقدس)» نوشته سید جعفر حمیدی -انتشارات امیر کبیر
کتاب « مسجدالاقصی و بیتالمقدس» نوشته جمیل موحدخوئی -انتشارات : نمایشگاه و نشر کتاب
در این مورد کتابها و مقالات بسیارند حتی از نویسندگان غیر عرب و غیر مسلمان
سایت انگلیسی تاریخ فلسطین http://www.palestinehistory.com/
اینکه قوم بنی اسرائیل به دلیل سرکشی از فرمان خداوند در وارد نشدن به بیت المقدس آواره شدند در کجای این جمله که یکی از مستندات تاریخی است حتی در قران کریم هم ذکر آن امده است تشویش به چشم میخود ؟ تشویش از شما و ذهن مضطرب شماست که با ادعای ایران دوستی برای ادمکشان دزد صهیون سینه چاک میکنید . "هجرت ناخواسته به دلیل تجاوز به سرزمین آنها "؟ در همین یک جمله حقانیت سخنان خود را به معرض نمایش گذاشتید اگر فلسطین سرزمین حقیقی یهودیان بود چرا در مقابل تجاوز به آن از خود دفاع نکردند ؟ و چرا به جای مبارزه برای آب و خاک اجدادیشان فرار را بر قرار ترجیح دادند ؟
آوردید "سرزمینی که از زمان سلیمان نبی ار آن این قوم بود." به ابتدای مطلب توجه کنید و زمان آنرا دقت کنید چرا که تاریخ فلسطین در این مطلب از دوازده هزار سال پیش از میلاد مسیح بررسی شده حضرت سلیمان در چه تاریخی میزیسته اند ؟ و اساسا سر جمع حکومت حضرت سلیمان و انبیایی که یهود آنان را منتسب به بنی اسرائیل میدانند به چند سال میرسد ؟
از همان کتب البته احتمالی جستجو کنید که در زمان فتح بیت المقدس به دست مسلمانان چند تن از ساکنان این منطقه کشتار شدند چند معبد و کلیسا و .. ویران شد . در عوض در زمان صلیبیها چند شهر و ابادی این منطقه آباد شد . چرا کلیساهای قدیمی و اماکن مسیحیان در زمان فتح اسلامی هیچ یک مورد تخریب واقع نشد چرا مقدس ترین کلیسای مسیحیان بنام کلیسای قیامت تا قبل از اشغال ادم کشان صهیونیست زیارتگاه مسیحیان اقصی نقاط جهان بود لکن پس از اشغال نه تنها مسیحیان از زیارت این مکان و اماکن مقدسه مشابه آن محدود شدند بلکه حدود دو ماه پیش اشغالگران صهیونیست مسیحیانی که قصد زیارت این مکان مقدس را داشتند با زور و ضرب و شتم مانع مراسم مذهبی آنان شدند سال گذشته نیز رفقای نزاد پرستتان در شب عید مسیحیان در یکی از کلیساهای فلسطین نارنجک پر تاب کردندو عیدی شایسته ای را تقدیم مسیحیان این خطه کردند .
در مورد معنای صهیونیسم پرسیدید : پسوند « ایسم» همواره اسم قبل از خودرا نمایه و سمبلی از یک مکتب معرفی میکند . و اما اسم صهیون از اسم کوهی در جنوب غربی بیت المقدس گرفته شده که به معنای پر آفتاب است جالب است که بدانیم اسم کوه صهیون یا صیون در کتاب مقدس با عنوان " قلعه یبوسیان" از آن نام برده شده که یبوسیان چنانکه در مطلب فوق آمد یکی از صاحبان اصلی سرزمین فلسطین بودند که هزاران سال قبل از بنی اسرائیل در این سرزمین زندگی میکردند . و جالبتر اینکه این کوه پس از دوران حضرت داوود اهمیت پیدا کرد و در زمان نبوت موسی کلیم الله این کوه هیچ جایگاهی نداشته است .
در کل به اعتقاد علمای یهود و مسیحی صهیون آرزوی قومخداوند است که طی آن فرصتی برای حمایت ومحافظت و خدمت او بدست آورند . اما صهیونیسم از این نام ظاهرا مذهبی برای تحت پوشش قرار دادن سیاستهای ضد بشری خود در سایه دین استفاده کرده است .البته در مورد معنای صهیونیسم و خصوص صیون نقلهای زیادیست که اهم آن همین موارد بود ."