سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بنام خدا

بازندگان صحنه زندگی , تجارت ,سیاست و ... کسانی هستند که بدلیل بی اطلاعی از وضعیت گذشته و حال اسیر القائات دروغین سایرین میشوند و چه آسان از حقوق خود و دیگران چشم پوشی میکنند . اقلیت یهود با ادعای مالکیت تاریخی خود بر سرزمین فلسطین هزاران ساکن و بومی فلسطینی را آوره  میکنند با این توجیه دروغین برای طبقه نا آگاه که یهود حق تاریخی بر این سرزمین دارد در حالیکه تاریخ خود گواه صادقیست که این ادعا از بزرگ ترین دروغهایی است که بوسیله آن بیشترین سود جوییها و بیشترین جنایتهای عالم بشری صورت گرفته و میگیرد .پس آیا لازم و واجب نیست برای رسوا کردن این دروغپردازان جنایتکار خود را به سلاح آگاهی مجهز کنیم ؟در بخش اول مطلب « پاسخ به یک دروغ » مالکیت بومیان فلسطینی بیش از 12 هزار سال پیش تا کنون بطور خلاصه بیان شد و اینکه قوم بنی اسرائیل همواره در این سرزمین بعنوان مهاجر و یا اشغالگر حضور داشتند در حالیکه ساکنین حقیقی  این خطه همواره در برابر هجوم اشغالگران سرزمینشان ایستادگی کردندو  هرگز از وطنشان خارج نشدند در حالیکه بنی اسرائیل در این شرایط فرار را بر قرار ترجیح میدادند .

بخش دوم مطلب « پاسخ به یک دروغ »:

در طی سالیان درگیری و کشمکش میان صاحبان زمین یعنی کنعانی ها و فلسطینی ها از یک سو و یهودیان و در رأس آنها یوشع بن نون از سـوی دیگـر ادامـه یـافت. یوشع حدود سال 1190 ق.م. وارد شهر اریحا شد. حوالی سال 1025 ق.م. میان کنعانی ها و فلسطینیان به فرماندهی جالوت از یک سو و یهودیان به رهبری شاؤول یا همان طالوت در جبهه مقابل جنگ سختی درمی گیرد و فلسطینیان تحت امر جالوت، طالوت (شاؤول) را از پای در می آورند . تا به اینجا نقش یهودیان در سرزمین فلسطین  به خوبی پیداست نقشی که نه به عنوان یک ساکن قدیمی بلکه هموراه به عنوان مهاجر و یا اشغالگر داشته اند .

 حضرت  داوود (ع) موفق می شود به وسیله تیر کمان جالوت را به قتل برساند و فلسطینیان و کنعانی ها شکست می خـورنـد و داوود پادشاه بنی اسراییل می گردد و حوالی سال 1004 ق.م. دولت منظم و منضبط و منسجمی تاسیس می نماید.

داوود (ع) سپس قدس را تصرف کرد و به پایتختی مملکت خـویـش بـرگزید. فرمانروایی داوود (ع) قریـب بـه چهل سال ادامه پیدا میکند  اما به سایر مناطق فلسطین گسترش نیافت و به دور از دشت و ساحل در بلندیها محدود ماند.

به هر حال حضرت داوود (ع) خداجوی و موحد بود و خداوند به ایشان درمقابل اقوام غیر مومن نصرت و پیروزی بخشید. ما به عنوان مسلمان طبق آموزه های قران حضرت داوود را بعنوان پیامبر میشناسیم ، ولی یهودیان نه تنها  آنحضرت  را از نبوت جدا ساخته و فقط سلطانش می پندارند، بلکه ایشان را متهم می کنند به این که بـا داشتن 99 همسر،« اوریا » را که یکی از سربازانش بود به خط مقدم نبرد می فرستد تا کشته شود و خود  همسر زیبا و دلربای او که عقل و هوش و ایمان را از وی ربوده بود، به همسری اختیار کند .

پس از حضرت داوود فرزند ایشان یعنـی حضرت سلیمان (ع) در سال 976 ق.م. به جانشینی پدر بر تخت نشست . با این که حکومتش چهل سال به طول انجامید اما پیوسته در جنگ با مردم فلسطین بود. حکومت ایشان سرتاسر فلسطین را در برنگرفت به طوری که منطقه ساحلی در دست فلسطینیان و بخش شمالی در ید کنعانی ها ماند .

این مملکت یعنی مملکت داوود و سلیمـان عمـری بیـش از 80 سال نداشت و پس از فوت سلیمان به دو حکومت تقسیم شد :

ــ  حکومت نخست در شمـال موسوم به اسراییل و به پایتختی سامـریـا (مجاور نابلس) بود .

ــ  حکومت دوم در جنوب معروف به ”یهودا” و به پـایتختـی قـدس (اورسالم) بود .

جنگ و خونریزی میان این دو حکومت بالا می گیرد و ماجرا با استیلای آشوریان بر حکومت ”اسراییل” فیصله می یابد و آشوریان شمار کثیری از اهالی را به آشور به عنوان اسیر و برده می برند. اما حکومت (یهودا) جنوبی  نیز در سـال 701 ق.م. از سوی آشوریان محاصره می شود و مجبور به پرداخت جزیه و مالیات می گردد . اما کسی که عملاً حکومت یهودا را نابود کرد، بخت النصر پادشاه کلدانی بود. او  در سـال 586 ق.م. پایتخت یهودا را ویران کرد، و انبوهی از حکـام، فرماندهان و سربازان را به همراه هزاران تن از مردم این دیار را به اسارت گرفت و به بابل برد.

و بدین گونه فلسطین (سرتاسر فلسطین) جزء قلمرو کلدانی ها شد و یهودیان  در بابل ماندگار شدند . ایـن وضعیت ادامه داشت تا این که کـورش پادشاه هخامنشی به حکومـت بابل پایان داد و از آن هنگام فلسطین تحت فرمانروایی کورش درآمد. در سال 539 ق.م.کـورش  به آن دسته از یهودیانی که مایل بـه بازگشت به قـدس (اورشلیـم) و ساختن معبد  بودند، اجازه بازگشت می دهد تا جاسوسان و مدافعان فرمانروایی اش گردند اما یهودیانیکه در بابل بودند به دلیل وضعیت خوب زندگی مایل به مهاجرت به فلسطین نشدند تنها عده کمی از آنها آنهم برای  ساخت معبد به این سرزمین رفتند و سپس دوباره به بابل باز گشتند.
          فلسطین

 تا به اینجا واضح است حضور یهود در فلسطین هیچ گاه حضور مستمر ی نبوده  تنها صاحبان اصلی این خطه از آغاز تا پایان در این سرزمین ساکن بوده اند اما یهود که در این سرزمین از همان ابتدا حکم مها جر را داشت به این سرزمین دلبستگی نداشت که در دوران یوسف و یا در دوران آزادیشان از بابل قصد باز گشت به این سرزمین را داشته باشند. در حالیکه مردمانیکه خود را متعلق به سرزمینی بدانند نه تنها در مواقع صلح  آنرا تنها نمیگذارند حتی در مواقع بحرانی و جنگ هم برای حفظ آن  خواهند جنگید و همچنانکه قراین و شواهد تاکید دارند که یهود دو هزار سال پس از کنعانی های عرب (صاحبان اصلی) وارد فلسطین شده اند بنابراین سرزمین فلسطین از مهاجران یهود خالی شد اما از ساکنان اصلی آن یعنی کنعانیها  هرگز خالی نشد .

علاوه بر این، سرزمین فلسطین امتداد “جزیره العـرب” بـود و این خود نشان می دهد که فلسطین حتی پیش از کنعانی ها وجود داشته است و مردم  عرب کوچ نشین، این منطقه را به دلیل  حاصلخیزی زمین و وفور بارندگی برای شبانی و سکـونت بر می گزینند

از سوی دیگر  مهاجران و مهاجرتهایی که پس از کنعانی ها صورت گرفت، از قبایل عـرب بودند و حتی فلسطینیانی که شاید بعدها از دریای مدیترانه به این منطقه آمدند، با مردم این دیار پیوند و وصلت نمودند و به صورت ملت واحدی در آمدند.

حتی برخی تاریخنگاران  به این نکته اشاره داشتند عبرانی هایی که چند هزار سال بعد به فلسطین آمده اند، از قبایل عرب بودند و مردمانی را پیش از خود یافتند که گاه با آنها اختلاف پیدا کرده و گاهی اوقات همزیستی کرده اند. به هر حال وجود وحضور یهود، وجودی اشغالگرانه و استعماری مبتنی بر قوه قهریه و زور سرنیزه بوده است.

علاوه  بر ایـن همیـن حضـور نامشروع هم به سراسر فلسطین گسترش نیافته بود بلکه دربخشهای محدودی خلاصه می شده‌است. این حضور از نظر زمانی هم محدود بوده و در تاریخ چند هزار ساله از دویست سال  فراتر نرفته است.

مردمان این سرزمین {کنعانی ها، یبوسی ها، آموریها، فینیقی ها} هزاران سال در این  منطقه سکونت گزیده، از آن خارج نشدند و به استثنای مقطع کوتاه استعماری و اشغال از سوی اقوام دیگر، پیوسته، خود حاکم بودند و به رغم اشغال شدن سرزمین خود هیچگاه آن را ترک نگفته اند و به رویارویی و مقاومت و پایداری در برابر اشغالگر ادامه دادند تا این که فتوحات عربی ـ اسلامی منطقه را در برگرفت و مردم عرب فلسطین با نیروهای فاتح عربی درآمیختند و اغلب آنان به دین  اسلام گرویدند .

فلسطین پس از جنـگ اول جهانی یعنی در حدود کمتر از یک صد سال قبل از سوی انگلیس به اشغال درآمد تا این کشور برای برپایی دولت اشغالگر یهودی در سال 1948 زمینه سازی کند . اما با این وجود صاحبان راستین (فلسطین) یعنی فلسطینی ها و کنعانی ها از دیرباز تا به امروز به نبرد بی امان علیه نیروهای استعماری انگلیسی ـ یهودی ادامه داده و به مقاومت خود تا آزاد سازی سرتاسر فلسطین ادامه خواهند داد.

اگر حق مالکیت برای چونین اشغالگرانی  که تنها کمتر از دویست سال  در این منطقه سکونت داشتند را باید جایز و مشروع بدانیم پس  اسپانیا باید تمامی سرزمین ( اندلس) خود را تقدیم عربهای مسلمانی کند که آن را فتح کردند و برای بیش از هفتصد  سال در آن دولتی متمدن بر پا کردند .

برپایه این فرضیه هند نیز باید به مسلمانان داده شود چرا که مسلمانان در این سرزمین، دولت اسلامی چند صد ساله ای برپا داشته اند و “دهلی” نگین تاج اسلامی بود. همچنین بلغارستان و مجارستان و که به دست مسلمانان و عثمانیها فتح گردید و برای چند سده در دست آنان بود، باید بـه مسلمـانـان داده شود. نمونه ها در این زمینه بسیارند.

 از طرف دیگر داستانیکه یهود ادعای آنرا میکنند مبنی بر بخشیدن فلسطین به عبرانیها از طرف خداوند  خود بیان کننده بی اساس بودن مالکیت بر فلسطین است چرا که وعده مزبور به اجبار و به اکـراه از پـروردگـار گرفته شده است ( البته ما مسلمانان خداوند را منزه میدانیم از اینکه در مقابل بندگانش عاجز شود ). علاوه بر این آنچه به زور شمشیر و اجبار گرفته شود، عقـلاً و منطقـاً بـاطل است. در ثانی این از عدل الهی به دور است کـه زمینـی را از صـاحبـانش بگیرد و به دودمان پیامبر بزرگـواری عطـا فرماید که می داند این نسل بعدها گمراه می شوند و تعدادی از پیامبران خود را می کشند و آزار می دهند و تکذیب می کنند و از خدای خود نافرمانی کرده و به جای آن بت (مجسمه گوساله) را پرستش می کنند.

علاوه بر ایـن مـا  مسلمانان از نسل  حضرت اسماعیل ابن ابراهیم ( علیهما السلام )هستیم و از حیث خویشاوندی و نسب همان پیوندی را داریم که یهود  با اسحاق ابن ابراهیم دارند .

 قوم یهود از حضرت موسی خواستند  نظیر درخت پرستان و بت پرستان برایشان خدایی بسازد. یهـود پس از آن، گوساله ساخت سامری را در غیاب حضرت موسی که برای صحبت با خدای سبحان به کوه رفته بود، پرستیدند. همین قوم یهود در برابر دستورات موسی (ع) عصیان کردند و از ورود به سرزمین  فلسطین به منظور دعوت مردم آن  به خدا پرستی سـربـاز زدنـد و از بیم مردم قدرتمند  فلسطیـن آن گونه که قرآن کریم نقل می کند، اعلام می دارند:

«  إنا لن ندخلها ما داموا فیها فأذهب أنت وربک فقاتلا، إنا ها هنا قاعدون» 

(تا زمانی که مردم این دیار خارج نشده اند وارد این منطقه نخواهیم شد، پس خود با خدای خویش برو و با آنها بجنگ و ما اینجا منتظر نشسته ایم .)

این قوم پرصلابت، صاحبان واقعی زمین (کنعانی ها و فلسطینیان) هستند و یهود می خواهند آنها از دیار خویش خارج شوند تا خودشان (یهود) وارد شـوند. اگر یهود صاحب حقی  بودند، به طور قطع  برای حقوق و سرزمین خود می جنگیدند .

این بود بخشی از تاریخ فلسطین که حضور یهودیان در آن حتی با پذیرفتن ادعاهای آنان به بیش از 200 سال هم نمیانجامد .

         ______________________________________________________

 وبلاگ «شرممان باد » http://www.shameonus.blogfa.com/ که در زمینه تحریم شرکتهای حامی صهیونیسم اطلاعات مفید و قابل توجهی ارائه میداد توسط مدیر مزدور بلاگفا علیرضا شیرازی  مسدود شد .


نوشته شده در  شنبه 87/4/22ساعت  3:31 صبح  توسط شیدا 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مشق شب برای دولت یازدهم :آمریکا کیست؟
سنگباران
قدرت ایران، بسیار فراتر از بستن تنگه هرمز
صبر
آینده از آن حسین(ع) است
قرض الحسنه
اخطار به وزارت ارشاد -وزارت اطلاعات و قوه قضاییه
[عناوین آرشیوشده]