بنام خدا
خودخواهی دربار شاه، تعطیلی، شادی، جشن و پایکوبی مردم ایران را بر محور خاندان سلطنت تعیین میکرد. مردم موظف بودند در ایام متعلق به این خانواده جشن بگیرند و خیابانها را آذینبندی کنند و مدارس را مجبور میکردند با راهاندازی کارناوالها شادی خود را به لودگی و سیاهبازی آلوده کنند.
جدول روزهای تعطیل یا جشن و چراغانی ایران آن روزها نشانگر میزان تکبر و خودخواهی این خانواده است:
21 فروردین: روز دعا (به مناسبت جان سالم به در بردن شاه از ترور سال 1344)
28 مرداد: روز جشن ملی(به مناسبت پیروزی شاه در کودتای 28 مرداد 1332)
25 شهریور: روز جشن ملی (به مناسبت آغاز سلطنت محمدرضا پهلوی)
6 مهر: روز جشن ملی (سالروز سروش آریامهر!)
21 مهر: روز جشن و شادی (به مناسبت تولد فرح)
14 آبان: روز جشن و آذینبندی (به مناسبت تولد شاه)
19 آبان: روز جشن و پایکوبی(به مناسبت تولد ولیعهد)
6 بهمن: روز جشن (به مناسبت انقلاب شاه و ملت)
15 بهمن: روز نیایش ( به مناسبت رفع خطر از شاه در سال 1327)
3 اسفند: روز رضاشاه کبیر ( به مناسبت کودتای سوم حوت 1299)
12 اسفند: روز پدر (به مناسبت تولد رضاشاه)
بنام خدا
ژان لوروریه، روزنامهنگار فرانسوی:" «اگر در کوچه و خیابان از ایرانیان بپرسید که چرا رژیم را مورد انتقاد و سرزنش قرار میدهند و جواب آنها را جمع کنید، فساد و انحطاط اخلاقی رژیم در ردیف اول پاسخ آنها خواهد بود.»(1)
آنچه در حکومتهای دیکتاتوری از سوی سران دیکتاتور مرسوم است, فساد و اعمال خلافکارانه و جنایت است اما در مورد خاندان پهلوی این اعمال به طرز شگفت آوری در میان تک تک افراد این خانواده رواج داشته و محدود به یک یا چند مورد نمیشود . در این میان اشرف پهلوی در هر رفتار بزهکارانه ای اعم از فساد اخلاقی , قاچاق مواد مخدر , فساد مالی و کلاه برداریهای هنگفت , قمار بازی و ... از شهرت بیشتری برخوردار است .
هر چند که افراد این خانواده هر یک در فساد اخلاقی به نحو دهشتباری گوی سبقت را از یکدیگر ربوده بودند اما در این میان دو نفر از سایرین متمایز تر بودند . و آندو یکی شخص محمد رضا شاه و دیگری خواهر دو قلوی او اشرف بوده است که در بین درباریان معروف بود که این دو نفر به جنون جنسی مبتلا هستند .
اشرف پهلوی همزمان با محمدرضا پهلوی در 4 ابان 1298 شمسی در تهران متولد شد .
اشرف از همان دوران قبل از ازدواج با جوانان و خادمان دربار مراوده نا مشروع برقرار کرد از جمله «علی شاه مهتر و مربی اسبهای سلطنتی». رضا شاه به موضوع پی برد و «علی شاه جوان را در زیر ضربات سهمگین شلاق سیاه کرد.»(2)
بعد از آن اشرف به دستور پدرش با علی قوام ازدواج کرد، ولی این ازدواج دوام نیاورد و از او جدا شد. اشرف در مصر با یک کارمند اداره بیمه به نام احمد شفیق آشنا و عاشق او شد و سپس با وی ازدواج کرد و از او صاحب یک دختر و یک پسر به نام شهریار و آزاده شد. قبل از ازدواج با احمد شفیق، اشرف مدتی شدیدا عاشق هوشنگ تیمورتاش، پسر تیمورتاش وزیردربار رضاخان شد و از محمدرضا اجازه خواست که با تیمورتاش ازدواج کند. محمدرضا بهعلت سوابق پدرش و تیمورتاش، بهشدت با این ازدواج مخالفت کرد. بههرحال، اشرف مدتی هم معشوقه هوشنگ تیمورتاش، که جوان خوشتیپی بود، شد. بدبختی شوهران اشرف این بود که پس از ازدواج، اشرف از قیافهشان بیزار میشد و تحمل دیدنشان را نداشت اشرف هنوز در عقد رسمی شفیق بود که در پاریس عاشق مهدی بوشهری شد و با مهدی بوشهری از پاریس به ایران آمدند. اشرف این بازگشت را چنین یاد میکند:
"« تهران با پاریس بسیار تفاوت داشت ما مجبور بودیم خیلی محتاطانه رفتار کنیم و فقط در میهمانیهای بزرگ و اجتماعات خانوادگی که شوهرم حضور نداشت یکدیگر را ملاقات کنیم . "»
اشرف بعد از مدتی از شفیق طلاق گرفت و با مهدی بوشهری ازدواج کرد. این ازدواج هم بیش از یک سال به طول نینجامید. اشرف گرچه راسماً در عقد رسمی بوشهری باقی ماند، ولی چون عاشقپبشه بود هر لحظه دل به دامن کسی میبست. به گفتهی ارتشبد فردوست:
" «اگر قرار شود لیست مردانی که در دوران 37 سالهی سلطنت محمدرضا با اشرف رابطه داشتند تهیه شود علیرغم دشواری و غیرممکن بودن کار، چون حتی خود او نیز ممکن است همه را به یاد نیاورد، مسلماً لیست طویلی خواهد شد"».
وی معروفترین مردانی را که اشرف دل به آنها بست و با آنها روابط نا مشروع برقرار کرد چنین نام میبرد: "تقی امامی، ملک فاروق پادشاه مصر ، دکتر غلامحسین جهانشاهی وزیر بازرگانی کابینه علم؛ ذوالفقار علی بوتو نخستوزیر پاکستان؛ و پرویز راجی رئیس دفتر هویدا".(3)
فساد جنسی اشرف از دید سازمانهای جاسوسی نیز قابل چشمپوشی نبود:«یکی از گزارشهای سیا در سال 1976 (1355) اعلام داشت که" والاحضرت شهرتی افسانهای در فساد مالی و به تور زدن مردان جوان دارد."»(4)
یکی از این مردان جوان که قربانی آتش عشق اشرف شد، جوانی ارمنی به نام «لئون پالانچیان» بود. اما پالانچیان از اشرف دوری میکرد تا جایی که اشرف متوسل به نصیری، رئیس ساواک شد و وی را دستگیر کردند. اشرف دستور آزادی وی را صادر کرد، ولی باز هم پالانچیان به اشرف جواب منفی داد وی دستور داد در نوشهر هواپیمای کوچک اختصاصی او را دستکاری کردند. پالانچیان پس از برخواستن به قعر دریا فرو رفت.(5)
غلامحسین بیگدلی یکی از افسران بازنشستهی ارتشی که در دههی بیست محافظ اشرف بود، میگوید:
"« اشرف با اینکه زن احمد شفیق مصری بود ... هر کس که گیرش میآمد مورد استفادهی شهوانی قرار میداد، زن ناپاکی بود، انصافاً زن ناپاکی بود.»"
او میگوید وقتی از دانشکدهی افسری فارغالتحصیل شدم محافظ اشرف شدم.
"«در آنجا اخلاق و کثافتکاریهای او را دیدم، به او خیلی بدبین شدم که این چه مملکتی است که ما کسانی را که نعوذبالله مثل خدا میدانستیم، پرستش میکردیم، چه فرمان شاه و چه فرمان یزدان (میگفتیم) شاه این است؟ خواهرش این است؟ بسیار زن فاسدی بود. یک نوع مرض جنسی داشت، با یک مرد، دو مرد کفایت نمیکرد ...»"
فردوست در ادامه مینویسد: «آنچه گفتم درباره شوهران اشرف بود و اما درباره روابط نامشروع و فساد اشرف اگر بخواهم وارد جزئیات شوم خود کتاب مفصلی خواهد شد و لذا فقط به مهمترین موارد میپردازم. در زمان فوزیه، مدتی اشرف معشوقه تقی امامی شد. در مسافرت به مصر مدتی با ملک فاروق پادشاه مصر بود.
در سالهای 1331ــ1332 که در پاریس بودم و به دیدار اشرف میرفتم دیدم که با سه مرد رفیق است. دو نفر اهل پاریس بودند و یکی افسر جوان اهل یوگسلاوی بود که گویا آجودان شاه یوگسلاوی بوده و به فرانسه پناهنده و تبعه شده بود و احتمالا بیارتباط با سرویسهای جاسوسی نبود. من هرگاه به دیدارش میرفتم، یکی از این سه مرد را در اتاقش میدیدم. مثلا ساعت نُه صبح به دیدار اشرف میرفتم و میدیدم که یک مرد گردنکلفت با لباس خواب در اتاق است و اشرف در تختخواب خوابیده و خمیازه میکشد. دفعه دیگر میرفتم و ساعت نُه ــ ده صبح میدیدم که پسر بلندقد و خوشتیپ فرانسوی با لباس خواب در دستشویی است و دست و رویش را میشوید و مشخص است که شب آنجا بوده. اشرف نیز با حالت کاملا عادی او را معرفی میکرد. در دورانی که همسر بوشهری بود، مدتی عاشق دکتر غلامحسین جهانشاهی شد که در کابینه علم وزیر بازرگانی بود. پسازاینکه از وزارت برکنار شد، او را رئیسدفترش کرد و درعینحال معشوقهاش هم بود، و این علاقه شدت نداشت.
چندبار نیز ذوالفقار علی بوتو، که در آن موقع وزیرخارجه پاکستان بود، به تهران آمد و اشرف با وی نیز روابط نامشروع داشت. از این نمونهها زیاد است. ماجرای دیگر مربوط به پرویز راجی است. پرویز، پسر دکتر راجی، جوان بسیار خوشتیپی بود که مورد علاقه خاص هویدا قرار گرفت و هویدا او را رئیسدفتر خود کرد. اشرف شدیدا عاشق پرویز شد. بههمیندلیل راجی در سن کم (شاید سیودو تا سیوپنج سالگی) مشاغل حساس داشت و این اواخر سفیر ایران در انگلستان شد و تا زمان دولت بختیار، در همین پست بود.»
انواع قمار در دربار پهلوی به شکل یک تفریح روزمره درآمده بود. اما در دربار هیچ کس در قماربازی به پای اشرف نمیرسید. «از مشکلات اخلاقی اشرف قماربازی مفرط او بود... اشرف بیشتر شبهای تابستان در رستوران دربند، بساط قمار راه میانداخت و زمستانها هم این بساط در کاخ اختصاصی به راه بود.»(6)اشرف چنان در قماربازی خود را صاحب انحصار میدید که به گزارش ساواک «جلسات قمار دربار شاهنشاهی که قبلاً در کاخ اختصاصی برقرار میشد به کاخ والاحضرت اشرف پهلوی منتقل گردیده و روزهای چهارشنبه هر هفته اعضاء خاندان جلیل سلطنتی پس از صرف ناهار تا پاسی از شب به بازی مشغول میگردند.» در این جلسات، قمار نه به عنوان یک بازی و تفریح، بلکه به عنوان برد و باخت جدی صورت میگرفت. طبق همین گزارش «والاحضرت شاهپور محمودرضا مبلغ 5/2 میلیون ریال باختهاند.»نقش اشرف در قماربازی دربار، نقش یک تشویق کننده بود و حتی «محمدرضا را به مجالس قمارش دعوت میکرد و سپس او را تشویق و تحریک میکرد.».
اشرف وقتی به خارج از کشور میرفت نیز یک مشتری دائم قمارخانههای اروپا بود. در سال، 1331 که هنوز فساد دربار به اوج خود نرسیده بود، به گزارش ساواک اشرف در تعطیلات عید نوروز «در یکی از قمارخانههای پاریس مبلغی در حدود سیصد و پنجاه هزار ریال باخته بود.» در اواخر عمر رژیم اشرف بیشتر اوقات خود را در قمارخانههای اروپایی میگذراند.) این زندگی شخصیت دوم دربار شاهنشاهی ایران بود.
دربار پهلوی به رغم همه شعارهای مبارزه با مواد مخدر، خود به آن آلوده بود . حتی رضا شاه نیز به مواد مخدر معتاد بود .همسرش ملکه مادر بر این داستان شگفت اعتراف دارد: «رضا مطابق عادت معمول صبحها که از خواب بلند میشد، به اندازهی یک پشت ناخن تریاک استعمال میکرد و ایضاً شبها هم.»(8)
اشرف نیز در قاچاق مواد مخدر شهرت جهانی یافته بود. فردوست معتقد است "«اشرف قاچاقچی بینالمللی و به طور مسجل عضو مافیای آمریکاست» فردوست به عنوان مسئول دفتر ویژه اطلاعات مدعی است اشرف «هر جا که میرفت در یکی از چمدانهایش هروئین حمل میکرد و کسی جرأت نمیکرد آنرا بازرسی کند.»
روزنامه لوموند در 5 مارس 1972 مدعی شد که مأمورین گمرک سوئیس در فرودگاه کوانترن ژنو داخل چمدانی که نام پرنسس اشرف بر آن بود چند کیلومتر هروئین کشف کردند. پرنسس مالکیت چمدان را تکذیب کرد. شاه به کمک خواهرش شتافت و قضیه بدون سر و صدا ختم شد.
اشرف در جریان همکاری با باندهای بینالمللی تا نزدیکی مرگ نیز رفت. صبح (شهریور 1356) هنگامی که از یکی از کازینوهای پاریس به طرف منزل میرفت، یک اتومبیل راه را بر آنها مسدود کرد و اتومبیل اشرف را به رگبار بست. یکی از همراهان اشرف، به نام خواجهنوری کشته شد ولی اشرف جان سالم به در برد. بیشتر تحلیلگران در روزنامههای غربی این ترور را توسط باندهای مافیا دانستند که به خاطر اختلاف مالی به اشرف اعلام خطر کردهاند و قصد کشتن وی را نداشتهاند.
معروفترین قاچاقچی عتیقه در دربار، شهرام پسر اشرف بود. وی یک گروه مجهز گنجیاب و حفار را در خدمت داشت. آنها را به تپهها و مناطق تاریخی میفرستاد تا «اشیای عتیقه را از خاک بیرون بکشند.(9)
گرچه شهرام سردسته قاچاقچیان عتیقه دربار بود اما سایر اعضای خانواده پهلوی به خصوص شمس هم در آن فعال بودند. وقتی به محمدرضا میگفتند تا از اقدامات غیرقانونی خانوداهاش جلوگیری کند پاسخ داد:
"«این مملکت بسیار وسیع است و از این گونه اشیای کهنه و بیارزش در دل خاک آن فراوان است.»"(10)
فساد مالی دربار و خانوده سلطنتی به حدی بود که شاه در مهر سال 57 مجبور شد تا دستور دهد خانواده سلطنتی در معاملات دخالت نکنند.
این در حالی بود که سالانه تنها 15 میلیون دلار بودجه ایران در اختیار وزارت دربار قرار میگرفت تا صرف خوشگذرانیهای خانواده شاه شود . البته این غیر از بودجه سری دولت بود که به دستور شاه به مصرف ولخرجیهای بیمورد میرسید.
اشرف نیز توانست از راههای غیرقانونی و سوء استفاده از موقعیتش یکی از «ثروتمندترین افراد خاندان پهلوی و از سرمایهداران بزرگ جهان» شود و اکنون نیز در نیویورک، پاریس، رم، مونتکارلو و چند نقطه مصفای دیگر جهان اقامتگاههای مجلل و باشکوه دارد.»
اشرف در تحمیل هزینه سفر به دولت، گوی سبقت را از همگان ربوده بود. طبق اسناد منتشر شده هزینههای اشرف در مسافرتها به خارج رشد تصاعدی داشته است. در حالی که در سال 1349 در مسافرتش به آمریکا فقط 00/10 دلار بابت مخارج از وزارت دربار دریافت نموده، در سال 1356 در سفری به آمریکا نیم میلیون (000/500) دلار هزینه به بیتالمال تحمیل کرده است. البته اگر مسافرتهای اشرف نیز مانند هزینههایش از رشد برخوردار باشد، باید تحمیل هزینه سفر اشرف بر دولت ایران سرسامآور باشد. طبق همان اسناد، اشرف برای مسافرتهای خارجی خود در چند نوبت دیگر به دستور وزارت دربار ارز گرفته است. در 6/10/1356، 000/000/2 دلار برای مسافرت به سوئیس. در 8/10/1356، 000/300 دلار برای مسافرت یک ماهه و نیمه به سوئیس و تایلند. در 9/12/1365، 000/000/3 فرانک فرانسه برای مسافرت به پاریس.(11)
اشرف در سال 1344 که وضعیت مالی ایران به شدت وخیم بود تنها هفت دستگاه اتومبیل سوار اپل، مرسدس بنز 230 و 220 کادیلاک، جاگوار و بیوک از طریق گمرک تهران وارد کرده است و در سال 1346 سه دستگاه شورلت و مرسدس بنز بر این ماشینها افزود و شاید باور نکردنی باشد که اشرف در سالهای 44 و 46، 880 صندوق، چمدان لباس و چند عدل پارچه از گمرک مهرآباد بدون مراحل قانونی ترخیص کرده است.(12)
حتی هویدا به نزدیکانش میگفت: «تو نمیتوانی درک کنی که در دربار چه میگذرد. مسابقه غارتگری است، لانه فساد است.»(13)
اشرف گاه وزارتخانه را وادار میکرد خارج از مناقصه با یک شرکت خارجی قرارداد ببندد و خود مبالغ هنگفتی را به عنوان رشوه دریافت میکرد. در یک معامله بزرگ یک شرکت بلژیکی، 35% سود آن به اشرف پرداخت شد.
وزیر کشاورزی یک قطعه زمین را در شمال تهران به بنیاد پهلوی واگذار کرد. بنیاد این زمینها را به قیمت ارزان در اختیار اشرف قرار داد. اشرف یک شرکت ساختمانی به نام مهستان تأسیس کرد و با یک شرکت ایتالیایی قراردادی منعقد کرد تا 3000 مسکن لوکس بسازد. قبل از این که کار ساختمانی شروع شود، آن را پیش فروش کرد و سپس کل شرکت را واگذار کرد. و به قول خودش مقادیر متنابهی سود برد(14)
نه تنها اشرف، بلکه پسرش نیز با استفاده از موقعیتش درکارهای کلان اقتصادی شرکت داشت. به گزارش سازمان سیا «او به طرزی گسترده و نامطلوب به عنوان دلال معاملات شناخته شده که در پیش از بیست شرکت حمل و نقل، کلوپهای شبانه فحشا ، ساختمان، تبلیغات و پخش و توزیع سهامدار است.»(15)
شاه مجبور شد برای کسب وجهه و جلوگیری از وسعت تنفر مردم از اعمال خواهرش اشرف , وی را در مناصبی که وجهه او را به عنوان فردی مردم دوست معرفی کند بگمارد در حالیکه اشرف در این مناصب هیچ گونه کار آرایی نداشت و گاه همین مراکز را بعنوان سر پوشی بر اعمال بزهکارانه خود قرار میداد اخص این مناصب: ریاست عالیه جمعیتهای زنان، ریاست عالیه سازمان زنان، ریاست نمایندگی ایران در کمیسیون حقوق بشر، ریاست مجمع حقوق بشر سازمان ملل، ریاست کمیته پیکار جهانی با بیسوادی، ریاست نمایندگی ایران در انجمن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحدو ...
مطلب فوق خلاصه ای کوتاه از زندگی نکبت بار اشرف پهلوی از خاطرات همین خاندان و درباریان بود و پر واضح است حامیان بی آبروی چونین سلطنتی به چه دلایلی از این جرثومه های فساد به نیکی یاد میکنند .
منابع در ادامه مطلب ادامه مطلب...