• وبلاگ : صبح پيروزي
  • يادداشت : صبر
  • نظرات : 8 خصوصي ، 22 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + براي حبيب كه مظاهر ظاهر نيست 

    "من با تو از تمامي درهاي بسته که روزي باز خواهند شد"
    از فراق گل سرخ در هواي مسافر سياره تنهايي سخن گفته ام
    مگذار زمان پشيماني بيافريند ، مگذار
    به شکوه آنچه بازيچه نيست بيانديش
    به روزهاي اندوه باري بيانديش که تسليم شدگي را نفرين خواهي کرد .
    و به روزهايي که هزار نفرين ، حتي لحظه اي را بر نمي گرداند .
    تو امروز بر فرازي ايستاده اي که هزار راه را مي تواني ديد
    و ديدگان تو به تو امان مي دهند که راه ها را تا اعماقشان بپايي
    در آن لحظه هاي خطير که سپر مي افکني و مي گذاري زمان و دست تقدير به جاي تو تصميم بگيرد،
    در آن لحظه اي که تو از فراز ، پا در راهي مي گذاري که آن سوي آن ، اختتام تمام انديشه ها و رؤياهاست
    به ياد داشته باش کسي براي "دل" دل نمي سوزاند
    و به ياد داشته باش که روزها و لحظه ها هيچگاه باز نمي گردند
    و باز مي گويم مگذار زمان پشيماني بيافريند
    برخيز از ترديد هجرت کن و اين غرور و ظلمت را کنار بزن
    و بدان که در سياره اي دور دست شاخه پژمرده اي از عطش ميسوزد